ابراهیم حسینبر: بلوچستان و سلطهگری غربیها در منطقه
گذری در تاریخ نشان میدهد که موضوع سوء استفاده از منابع و موقعیت بلوچستان مربوط به دوران مناقشات میان دولتهای فرانسه و انگلیس بر سر مناطق هندوستان است. در آن زمان بود که انگلیس برای دسترسی آسان به هندوستان؛ دست به اقدامات گستردهای جهت تجزیه بلوچستان زد.
قبل از انقلاب اسلامی ایران، آمریکاییها و دول غربی با بکارگیری ترفندهای مختلف و بکارگیری از عمال خود در منطقه به سهولت هر سوء استفادهای را انجام میدادند.
به گواه تاریخ هرجا که مقاومت خود جوش مردم در دفاع از تمامیت ارضی ایران صورت میگرفت و به تبع آن منافع کشورهای استعماری به خطر میافتاد؛ استعمارگران با توسل به ترفندهای مختلف مانند تجزیه مرزها تلاش می کردند که مجددا به منافع خود دست یابند.
اما پس از رویکار آمدن حاکمیت کنونی ایران، دولتهای غربی دیگر به مانند سابق مجالی برای جولان در کشور را نداشتند و بر این اساس طرحهای مختلفی از جمله اختلافافکنی میان اقوام، تصویب و تحمیل تحریمهای مختلف، دخالت در امور کشورهای منطقه به منظور ضربه زدن به ایران و ... را در دستور کار خود قرار دادند.
ایران، اقوام متعددی را در خود جای داده که سالیان متمادی از همزیستی مسالمتآمیز آنان با یکدیگر میگذرد. در این میان سیستان و بلوچستان با توجه به موقعیت جغرافیایی و شرایط خاص خود جزء استانهای حساس ایران محسوب میشود. این در حالیست که عقب ماندگیهای تاریخی و از سوی دیگر سوء استفاده و دامن زدن به مسائل مذهبی و قومی که گاها در این استان بروز میکند، بر حساسیت منطقه مرزی افزوده است.
در این شرایط بیگانگان با اجیر کردن اشرار و استفاده از ابزارهای مختلف به دنبال برهم زدن امنیت شرق کشور و تحریک شیعه و سنی علیه یکدیگر و به راه انداختن جنگ قومی و مذهبی هستند، تا گامی بزرگ در تضعیف یکپارچگی ایرانی ها و نظام سیاسی کشور بردارند.
آنان با تصویب و تخصیص بودجه در مجلس ایالات متحده آمریکا بر علیه ایران و همکاری کشورهای عضو ناتو زمینه مساعدی را برای حمایت و گسترش از گروهکهای تروریستی و تجزیه طلب بوجود آورده و امکانات مختلف نظامی، اطلاعاتی و استراتژیک را در اختیار این گروهها میگذارند.
به عنوان مثال طی ماههای گذشته بحث بر سر تجزیه بلوچستانِ پاکستان نقل محافل سیاسی آنان شده و موجبات بروز اعتراضات مردم پاکستان را فراهم آورده است.
سر وزیر ایالت بلوچستان پاکستان در همین رابطه در دیدار با نماینده اتحادیه اروپا ضمن اشاره به دخالتهای آشکار بیگانگان در امور این ایالت، از تلاش دولت پاکستان برای مذاکره با رهبران ناراضی بلوچ خبر داده است. وی اظهار داشت؛ مدارک معتبری درباره دخالت بیگانگان در امور داخلی بلوچستان وجود دارد.
اما کمیسیون سیاست خارجی خارجه کنگره آمریکا با تشکیل چندین جلسه ضمن بررسی اوضاع بلوچستان پاکستان از جداشدن این ایالت از پاکستان حمایت کرده است. از طرفی کارشناسان سیاسی بر این عقیدهاند که در صورت عملی شدن این طرح، آمریکا تلاش خواهد کرد تا ایران را نیز تحت فشار قرار داده و با بدست گرفتن بندر گوادر چین را نیز به چالش بکشد.
بروز این مسائل منوط به اقداماتی که اخیرا شاهد آن هستیم نمیشود بلکه اینها در حالیست که حدود ۲۰ سال قبل از جانب سازمان جاسوسی آمریکا (سیا) در نشریهای اعلام شد که طرحی برای آسیای جنوبی و آسیای میانه در نظر گرفته شده و بواسطه آن این کشورها براساس قومیتهای خود تجزیه خواهند شد.
حمید احمدی کارشناس علوم سیاسی در این خصوص چنین باور دارد که؛ وضعیت جهان کنونی، ساختار سیاسی و اجتماعی کشورها را بر اساس مفهوم «دولت ـ ملت» میداند. یعنی در برابر یک نظام سیاسی واحد، ملتی واحد قرار دارد که از هویت، مدنیت و قانون اساسی یگانه و مشترکی برخوردار است. بر این اساس، روشن است که در چارچوب یک کشور، فقط یک «ملت» می تواند تعریف شود و وجود داشته باشد. برای نمونه، در چارچوب کشور ایران فقط ملت و ملیت «ایرانی» معنا و کارکرد دارد و نه «ملت های ایرانی» یا «قومهای ایرانی»؛ چنان که برخی از قوم پرستان تجزیه طلب القا میکنند.
وی معتقد است، باید توجه داشت که حضور پاره فرهنگ مختلف در جامعه ایران (مانند آذریها، کردها، بلوچها، گیلکیها و دیگران) تنها و تنها نشانهی وجود تکثر فرهنگی در جامعهی ایران است و نه وجود اقوامی جداگانه و جدامانده و با هویتی منحصر به خود.
از طرفی بسیاری عقیده دارندکه تجزیه هر یک از مناطق ایران مستلزم آن است که زمینه های سیاسی ـ فرهنگی ـ اقتصادی و اجتماعی آن وجود داشته باشد. متاسفانه بعضا اعمال سلایق نادرست و سوء مدیریت در مناطق قومیت نشین از سوی تعدادی از مسئولان محلی و نیز وجود و احساس برخی تبعیض ها و کمبودها به نوعی فضا را برای جولان دادن تجزیه طلبان باز گذاشته و به آنان مجال ابراز وجود داده اند.
حزب مردم بلوچستان و جنبش ملی بلوچستان (زرمبش) که خود را داعیه دار حقوق مردم بلوچ میدانند، در طول هشت سال فعالیت خود ضربه های بیشماری به هویت و فرهنگ مردم بلوچ وارد نموده اند.
این افراد در خارج از کشور، خود را فرزندان بلوچستان می دانند و ادعا دارند که منتخب مردم! و اصلیترین شاخه اپوزیسیون بلوچستان هستند اما واقعیت این است که نمایندگان حزب مردم بلوچستان در اروپا پیش از آنکه نمایندگان و سفرای صادق مردم بلوچستان باشند، نمایندگان قبیله و تبار معینی هستند که خود بدان تعلق دارند.
چنین افرادی هستند که با اقدامات خود و پشتیبانی کشورهای بیگانه و سرویسهای اطلاعاتی آنان، کمکهای قابل توجهی به سلطه گران می کنند. بواسطه عملکرد این افراد است که بیگانگان درصدد دخالت در امور کشورهای منطقه قرار میگیرند.
به عنوان یک بلوچ از خود باید پرسید که چرا اپوزیسیون بلوچ با حمله آمریکا به ایران و تجزیه آن موافق هستند؟
چرا آنان با علم اینکه تحریمهای اقتصادی اثرات سوء بسیاری بر جامعه و مردم کشور دارد؛ از طرحها و پیشنهادهای غربی ها و حمله نظامی به ایران حمایت و پشتیبانی می کنند؟ در حالی که از عواقب وحشتناک حمله نظامی به ایران، به خوبی آگاهند و می دانند که این جنگ، علاوه بر ویرانی و قتل و عام مردم بیگناه و همچنین غارت و چپاول ایران توسط آمریکا و متحدان اروپاییاش و تبدیل شدن کشور به سرنوشت شوم افغانستان و عراق و نابودی و از بین رفتن امنیت و آسایش دائمی مردم، پیامد دیگری برای مردم ایران و بلوچستان ندارد؟
به طور کلی با نگاهی دقیق به تحولات منطقه و نحوه عملکرد بیگانگان در منطقه و همچنین بحرانهای اقتصادی اروپا و آمریکا، به وضوح می توان دریافت که آنان به دنبال جبران منافع خود از هیچ اقدامی فروگذار نمی کنند.
بقلم ابراهیم حسینبر