در یکی دو ما اخیر حرف و حدیثهای مختلفی میشنویم که برخی افراد، گروهها، جریانات و … در تلاشند با ایجاد یک نیروی مقبلهای قوی، کار جمهوری اسلامی را یکسره کرده و به اصلاح خودشان برای ملت ایران یک دمکراسی واقعی به ارمغان آورند. به زعم بنده خبر بسیار جالبی است و میتوان طوماری بر آن نگاشت از آنچه میان آن مسئولین آیندهی ایرانمان میگذرد؛ لذا بنده بر خود دانستم به اندازه وسعم کمی در مورد آن رفقایم بنویسم تا همگان بدانند، اوضاع و احوال ایشان را.
بگذریم سخن را مطول ننموده و به اصل متن میپردازم:
طرح ایجاد یک ائتلاف همگانی از نیروها، عناصر، جریانات، گروهها و گروهکهای مخالف ج. ا. ا از آنجا شکل گرفت که تلاش عدهای (با مسأله کم و زیادشان کاری نداریم) در سال ۱۳۸۸ و ۱۳۸۹ برای سرنگونی نظام بیثمر ماند. آنان که در اغتشاشات پس از آخرین انتخابات ریاست جمهوری از کوچکترینها نیز علیه مسئولین و حکومت ایران دریغ نکرده بودند و با حمایت دول بیگانه از جان و دل مایه گذاشته بودند، به صورت عینی دیدند که جمهوری اسلامی به این سادگی سرنگون نخواهد شد!
در ادامه این مسأله شاهد بودیم که در جریان بهار عربی، همان عده مانور تبلیغاتی گستردهای را آغاز نموده و پس از مصر و لیبی، امیدوار بود که آشوبها و اعتراضات مردمی در ایران منجر به سرنگونی حکومت شود که در این مسأله نیز، نتیجهای که به کام آنان باشد حاصل نگردید.
با توجه به این ناکامیها، آنان تصمیم گرفتند با ایجاد ائتلافی همگانی و سراسری از کلیه نیروهای مخالف نظام برای نیل به اهداف خود برآیند و با حمایت دول خارجی به ویژه آمریکا اقداماتی نیز در این راستا انجام دادهاند.
برگزاری کنفرانسهای بروکسل، نروژ، واشنگتن و … نمونهای از تلاشهای آنان برای فراهم آوردن زمینه این ائتلاف همگانی است. انتشار بیانیه فراخوان ملی از جانب رضا پهلوی و همقطارانش نیز شاهد عینی دیگری برای اثبات این تلاش برای ایجاد ائتلاف است.
طرح ایجاد یک ائتلاف سراسری میان به اصطلاح اپوزیسیون، موضوع دهنپر کن و رویای بزرگی است که ذهن هرکدامشان را به تأمل و تفکر وا میدارد. البته نه تفکر برای تسهیل روند ائتلاف یا برنامهریزی برای بهبود ان دمکراسی که دم از آن میزنند، بلکه هرکدام به تفکر برای سهمخواهی بیشتر برای خود و گروهشان در جریان این ائتلاف مشغولند.
بد نیست به این موضوع اشاره نمایم که به طور کلی میتوان گفت که ایدهی ایجاد ائتلاف از جانب سه جریان مختلف پیگیری میشود: ۱- رضا پهلوی و جریان سلطنت طلبان، ۲- اسماعیل نوریعلاء و دوستان سکولار سبزش، ۳- جریانات ناسیونالیست عضو کنگره ملیتهای ایران فدرال
در بحث اینکه آیا این موضوع به حقیقت خواهد پیوست یا خیر باید به چند نکته اشاره کرد تا ماهیت موضوع به خوبی روشن شود:
اول اینکه چرا طرح ائتلاف از طرف سه جریان مختلف پیگیری میشود؟ هر انسان خردمندی میتواند به راحتی به این سوال پاسخ دهد که وجود اختلافات میان جریانات مختلف دلیل این مسأله میباشد. چنانچه قبلاً هم اشاره شد، ماهیت ایجاد ائتلاف بسیار خوش است اما نه ائتلافی که تنها بر زبان آورده شود. از همان زمانی که ایده ائتلاف کمی قوت گرفته بود، اختلاف نظرها میان رهبران گروهها و جریانات به وضوح قابل مشاهده بود و به دلیل همین اختلافات بود که چندین طرح مختلف، چندین اساسنامه و منشور مورد بررسی قرار گرفت.
دوم موضوع اینکه بالاخره حکومت آینده ایران به چه شکلی خواهد بود؟ آیا حکومت ایران در آینده بر اساس تقسیمات قومی به صورت فدرالی اداره خواهد شد؟ آیا حکومت در آینده به صورت متمرکز مدیریت خواهد شد؟ آیا ایدههای ایجاد کشور مستقل بلوچستان، کردستان و … به حقیقت خواهد پیوست؟
مسأله تصمیم بر سر نوع حکومت در ایران آینده میتواند مهمترین محمل اختلافات میان این جریانات باشد. نگاهی سطحی به گزارشاتی که از کنفرانسهای ژنو، بروکسل و … منتشر شده است به خواننده این دید را میدهد که سطح اختلافات میان جریانات بسیار بالاست که به چند نمونه از آن اشاره میکنم:
- چرا در جریان این کنفرانسها هیچ کس به نمایندگی از کنگره ملیتهای ایران فدرال به سخنرانی نپرداخت!؟ و این در حالی بود که کنگره بزرگترین محفل سیاسی ضدنظام در شرایط فعلی آن زمان بود. این مسألهای است که تا کنون کسی به آن نپرداخته است آیا معنایی جز تلاش برای به انزوا کشاندن کنگره داشته است! آیا دعوت نشدن کنگره میتواند مفهومی جز این داشته باشد که اپوزیسیون فارس با مسائل و خواستهای قومیتی کنار نخواهند آمد. آیا میتوان باور داشت که در صورت ایجاد ائتلاف سراسری، خواستهای مبتنیبر تقسیمات قومیتی کنگره عملیاتی شود!
- دوم مسأله بحث دمکراسی و حکومت فدرالی است که در مطالب قبلی نیز به آن پرداختم. آنچه از سخنرانیهای اقایان پهلوی، نوریعلاء، حسینبر و … برداشت میشود چنین است که در نظر دارند نوعی حکومت فدرالی در آینده ایران پیادهسازی شود. طرح کلی این مسأله در کل میتواند نظر اعضاء کنگره ملیتها را جلب کند اما در کل اپوزیسیون فارس حکومت فدرالی و دمکراسی را متناقض میدانند. یعنی آنان قائل به مسأله حکومت فدرالی برای آیندهی ایران نیستند اگر هم با کم اغماض این موضوع را بپذیرند، نوع حکومت فدرالی مورد نظر اپوزیسیون فارس با اپوزیسیون قومی متفاوت است.
- سوم مسأله این است که چرا بحث ائتلاف شکل و شمایل رمالی به خود گرفته است. هر کدام از جریانات مختلف پیگیر هستند که دیگری را دور زده و خود را مطرح کنند. چنانچه که روزی نوریعلاء، عبداله مهتدی و رضا پهلوی به دیدار و گفتگو مینشینند و فردای همان روز طوری عمل میکنند که رضا پهلوی حامیانش را از دست بدهد. موضوع جالب دیگر اینکه آقای غلامرضا حسینبر به عنوان عضو رسمی کنگره ملیتها در اجلاس عمومی کنگره به نمایندگی از سکولارهای سبز حرف میزند. امضاء تفاهمنامه اخیر کومله و دمکرات و موضعگیری دیگر همقطارانشان نمود دیگر از این است که هر جریان بدنبال سهمخواهی بیشتر برای خودشان است.
با توجه به مسائلی که گفته شد در کل میتوان گفت بیشتر از وجود دلایل و عوامل تحکیم بخش روابط میان مخالفین نظام، دلایل محکمتری برای افتراق و جداییشان وجود دارد که عملیاتی شدن این ایده را دور از امکان خواهد نمود.
بازنشر تفتان ایران از نشریه استون