سرزمینم بلوچستان

اخبار بلوچستان,فرهنگ بلوچستان,تاریخ بلوچستان و جهان

سرزمینم بلوچستان

اخبار بلوچستان,فرهنگ بلوچستان,تاریخ بلوچستان و جهان

سیستم حکمرانی خودکامه خوانین

 

 

 سیستم حکمرانی خودکامه خوانین

 

بعضی دوستان عزیز هستن که به خودشون می نازن که ما خان زاده هسیتم و قبلاهم به قول خودشون حاکم بودیم . این موضوع برای بنده که یک دموکراسی خواه و ضد جریان سلطه ، سلطه گری و دیکتاتوری هستم واقعا نفرت انگیز است و قابل تحمل نیست که به کسانی افتخار و از آنها تعریف و تمجید کنیم که جز ظلم و ستم به مردم بلوچستان چیز دیگری اعطاء نکردن و تا جای که در توانشان بود از مردم عزیز بلوچستان به انواع مختلف ظلم و باجگیری می کردند چه در زمینه انسانی و اقتصادی .

این نوع سیستم حکومتی از بد ترین نوع سیستم های حکومتی البته در حد ملوک الطوایفی در بلوچستان بود . این نوع سیستم هم در بلوچستان غربی و هم بلوچستان شرقی وجود داشت . در بلوچستان غربی که موضوع مورد بحث ما هست از سرحد بگیر تا مکران ، قبل از انقلاب وجود داشت ، هرچند در سرحد زمین این نوع سیستم حکومتی کمتر به چشم می خورد ، ولی شدید ترین شکل این نوع دیکتاوری در قسمت مکران بود . در مکران از سراوان بگیر تا ایرانشهر ، لاشار ، بنت ، نیکشهر و چابهار وجود داشت .

بحث اصلی ما در این مورد این است که اولا این نوع سیستم حکومتی واقعا برخاسته از اراده مردمی بود و واقعا مردم این نوع سیستم حکمرانی رو قبول داشتن یا نه از سر اجبار و زور مجبور به قبول و تحمل این نظام یا سیستم حکمرانی بودن و اگه مردمی نبوده چرا خان زاده ها به مردم بلوچستان فخر فروشی می کنن و از اونا این سئوالو دارم که ظلم به مردم چه جای افتخار دارده ، مگه مردم شمارو انتخاب کردن ؟ . دوم اینکه همچین نوع حکمرانی در بلوچستان آثار مثبتی داشته یانه و چرا بعد از گذشت این همه سال و طرد شدن همچین افکاری ( افتخار کردن به این نوع حکمرانی و خان زادگی در بین خان زاده ها ) در عصر حاضر چه جای افتخاری دارن خوانین.

آن چیزی که به نظر خیلی پر واضح و معلومه و از لابلای کتب و منابع شفاهی که در بلوچستان وجود داره اینه که این نوع سیستم برخاسته از اراده مردمی نبوده است و با مکر حیله و زور آن را به مردم تحمیل می کردن . این سیستم حکومتی هم در زمینه انسانی و هم دز زمینه اقتصادی وابسته به مردم بود ، در حالیکه بیشترین ظلم و ستم هم به همین مردمی می شد که تامین کننده توان و نیروی انسانی و اقتصادی خوانین بودند و جالب اینکه خوانین همه مردم را نوکران دربست خودشون تصور می کردند .

در زمینه نیروی انسانی حکومت خوانین هم از نظر قشون هر چند کمشون به مردم وابسته بودن و هم کارهای روز مره ، این امر نشان دهنده این است که خودشون در کاهای شخصی کوچکترین زحمتی به خود نمی دادنند و در مقابل کوچکترین کاری در جهت آسایش و رفاه مردم انجام نمی دادن و فقط با زور مردم رو به انجام کار هاشون مجبور می کردن و در جنگ های که بعضا با طوایف دیگر رخ می داد این مردم بدبخت بودن که باید فدای منافع این خان و آن خان می شدند . به هر حال اگه یک نظام حکومتی عادلانه را در نظر بگیریم بین حکمران و مردم یکسری وظایف و حقوق تعریف شده است در حالی که در این شیوه خوانین هیچ حقوق و وظایفی در قبال مردم نداشتن و این مردم بودن که هم در زمان لشکرکشی و هم در زمان به اصطلاح صلح باید همه بدبختی ها رو دوش خودشون می کشدیدند.

در زمینه اقتصادی هم خوانین ، مردم رو چندان راحت نمی گذاشتند چه در بحث زمین و اراضی کشاورزی گرفته و چه در بحث مالیات . در این زمینه هم باز این خوانین بودند که بلای جان مردم بودند ، در زمینه کشاورزی و محصولات آن هم باید سهم خان بدون کوچکترین زحمت و حقی در زمین داده می شد ، دادن مالیات هم که جای خود ، که این دقیقا عین دیکتاوری محض بود و یادآور دوران فئودالیه در اروپا . در آن دوران ظلم به اندازه ای بود که در اینجا به یاد خاطر ه ایی از دوستم افتادم که برام تعریف می کرد که در روستاشون در دوران فلان خان ، اون کسی که خدمتکار ( یا در اصطلاح محلی بازیار زمین هاشون بود ) موقع برداشت خرما از روی درخت نخل ، برای اینکه اون خدمتکارشون خرمایی از درخت نخوره ، باید دهانشو از آب پر می کرد و وقتی کارش بالای درخت تموم می شد و می خواست بیاد پائین باید اون آبی که قبلا تو دهنش کرده بود دوباره می آورد پائین و جلوی خان به زمین می ریخت تا ثابت بشه که خرمایی نخورده . خودتون قضاوت کنید ظلم و ستم به مردم تا چه اندازه ایی بوده است .

حال در این بحث این سئوال پیش می آید که خوانین و نوع حکومتشان که در بلوچستان داشتند، این نوع حکومتداری آثار مثبتی هم داشته است یا نه ؟ چیزی که با مطالعه منابع مکتوب و شفاهی بلوچستان دیده می شود به نظر می رسد حکومت خوانین هیچ نوع نفعی برای مردم و سرزمین بلوچستان نداشته و بجای اینکه این خوانین واقعا باعث بهتر شدن جامعه می شدند ، باعث عقب ماندگی و بر هم خوردن روابط بین طوایف و کاشتن بذر پس رفت و کینه شدند . حال همچنین کسانی و همچین سیستمی واقعا جای افتخار دارد و بعضی از مردم ما باید به آنها افتخار کنند ؟ تازه آثار فرهنگی آنها بماند که خود جای بحث فراوان دارد .

لازم به ذکر است که بنده هیچ مشکل شخصی با هیچ خان و خان زاده ایی ندارم و فقط این مطالب رو به صورت کلی مطرح کردم ، کسی به خودش نگیره . درد بنده فقط عدم تبعیض و رعایت عدالت در جامعه است و این که همه ما باهم برابر و برادریم و باید بسوی یک جامعه بدون تبعیض و عدالت محور حرکت کنیم . ضمنا در عصر حاضر این نوع تفکرات خان و خان زادگی گذشته و هیچ شخصی از بقیه کمتر نیست .

ان اکرمکم عندا... اتقکم

کلیروک

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد