سرزمینم بلوچستان

اخبار بلوچستان,فرهنگ بلوچستان,تاریخ بلوچستان و جهان

سرزمینم بلوچستان

اخبار بلوچستان,فرهنگ بلوچستان,تاریخ بلوچستان و جهان

تصویر ذهنی سه نویسنده با سابقه کشور در باره بلوچ و بلوچستان

http://www.5rooz.com/SiteImages/wri(1).gif

محمد اکبر رئیسی (رازگو بلوچ): نخستین سوال من این است که چه تصویری از بلوچ و بلوچستان در ذهن شما نقش بسته است؟!

محمد علی علومی در گفتگوی شفاهی در این باره اظهار درد مندی های بسیار می کند از غلط و معوج بودن تصویر عموم از بلوچ. البته نخست گریزی می زند به دیدگاه خاص بمی و کرمانی های قدیم و از آن چنین یاد می کند:

بعضی از سرداران بلوچ تحت تاثیر ثروت انگلستان هجوم می آوردند به بم و کرمان برای از بین بردن مشروطه. علتش هم ناشی از بدرفتاری قاجارها نسبت به بلوچ بوده. قاجار "بلوچ کشی" راه انداخته بودند که نتیجه اش واهمه و در عین حال تنفر از دولت مرکزی است.

به جز این مسئله و دلیلش که ذکر شد بلوچ را اصیل و آریایی ( اریایی نه به حیث نژاد پرستانه اش)، قوی و البته "مظلوم" می دانم که خصلتها انسانی به خصوص صداقت و برباری شان را بهتر از مرکز حفظ کرده است.

سپس در جوابیه مکتوبش که بعدا واصل شد این نکات را برای پاسخ به همین پرسش اضافه می کند:

در نزد من که اهل بم هستم و در همسایگی بلوچستان وضع با تهرانی و اراکی و اصفهانی متفاوت است. آن ها متاسفانه از طریق فیلم های تجاری و یا فیلم های مبتذل تلوزیونی است که تصویری خلاف واقع از بلوچستان دارند. حتی فیلم دادشاه هم هم فیلمی تجاری و بی عمق و معنا بود (با خنده: تلنگری برای من که رمانم از آن دست نباشد!)

در واقع نادیده گرفتن این موضوع مهم که سرزمینی وسیع و فاقد کشاورزی مدرن و یا صنایع بزرگ وقتی که راه تجارت های خرده پای قانونی و غیر آن بر روی مردمش بسته شود آیا آن مردم به چه نحوی باید گذران زندگی داشته باشند؟!

هیچ کس خود را مسئول نمی بیند وقتی که پای فیلمسازان مبتذل به میان می آید. آن ها به پول و شهرت خود فکر می کنند و آنگاه مردمی بسیار قدیمی که نام شان در شاهنامه هم آمده است، مردمی با فرهنگ قوی و غنی در موسیقی و شعر و ترانه و ودر قصه و باورهایی که هنوز ریشه های کیش مهر در ان ها آشکار است مورد توهین قرار می گیرند.

در گفتگوی شفاهی او مسئله را روشن تر کرده است که چرا دیدگاه منفی در باره بلوچ ها وجود داشته است:

زندگی بلوچ را که بر مبنای نظام عشیره ای است و به اجبار هم نمی شود تغییرش داد در شهرهای بزرگ نمی فهمند.

در نقطه مقابل آقای علومی، دو بزرگوار دیگر بهنام ناصح و علی چنگیزی قرار دارند که کارنامه ادبی شان در بخش قبلی مطلب ذکر شد.

بهنام ناصح:

بهنام ناصح زاده شمال کشوراست و در تهران زندگی می کند. سفری به جنوب شرق و بلوچستان نداشته ( که امید است در آینده بتوانیم گرمای این جا را با یک سفر اجباری به ایشان بچشانیم) و با بلوچ ها مراوده مشهودی نداشته است. از این رو نظر ایشان نمونه مناسبی از روشنفکران اهل قلم مرکز می تواند باشد.

ایشان تصویر ذهنی اش از بلوچ و بلوچستان را:

مردمی با لباس‌های سفید، شلوارهایی مثل پیژامه، ریش بدون سبیل، سنتی، متعصب، بیابان، خار،...

توصیف می کند. می گوید در مرکز و تا آنجا که در حوزه کاری و ارتباطی او بوده کسی را چندان علاقمند به پیگیری اخبار و اوضاع و احوال بلوچستان ندیده است. به نوعی یک بی تفاوتی نسبت به آن جا وجود دارد.

آنچه او می گوید برای من تداعی کننده این است که بلوچستان نوعی نقطه کور برای طیف تاثیرگذاری از قلم به دستان مرکز است. و این عجب درد ناک است. بعدها خواهد آمد که آقای علومی چگونه این نکته را واگشایی می کند که خود بحث مفصلی است و او دل پر خونی از این پدیده دارد.

علی چنگیزی خود اصالتا جنوبی است. در کرمان هم بوده است. داستان رمان پرسه زیر درختان تاغش در یک فضای موهومی در دل کویرهای کرمان می گذرد که به نوعی شبیه فضای بخش بلوچستان کرمان است. او به اصرار و تاکید من همان لهجه صریحش را به کار می گیرد:

چون شما تصویری که در ذهن من است از بلوچستان را میخواهید من هم سعی کردم تصویری را که در ذهن دارم براتون بنویسم. لازم می دونم این رو هم بگم که می دونم این تصویر در خیلی جاها اشتباه است. چون می دونم که دانشگاه زاهدان یکی از بهترین دانشگاه های ایرانه و من دوستان خوبی اونجا داشته و دارم. اما این تصویر بیشتر محصول زندگی در کرمان و دیدن مهاجرهای بلوچ و زندگی در شمال و دیدن مهاجرهای دیگری از این خطه است که در شمال در جایی به نام شاه آباد زندگی می کردند. بلوچستان من رو یاد ناامنی و البته .... می اندازه قاچاق را اگر فراموش کنیم.

در مطلبی دیگر به پاسخ سایر سوالات خواهیم پرداخت.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد