سرزمینم بلوچستان

اخبار بلوچستان,فرهنگ بلوچستان,تاریخ بلوچستان و جهان

سرزمینم بلوچستان

اخبار بلوچستان,فرهنگ بلوچستان,تاریخ بلوچستان و جهان

یادداشت هفته؛ اپوزیسیون و ترجمان ابزاری - سیاسی از مفهوم وطن پرس

 

 

یادداشت هفته؛ اپوزیسیون و ترجمان ابزاری - سیاسی از مفهوم وطن پرستی

ابراهیم حسین بر

در تاریخ پر فراز و نشیب بلوچستان، وطن پرستان بسیاری ظهور کرده اند، در یک مثال آشکار، مبارزان سرحد، اسطوره هایی از مردمان بلوچ بودند که برجستگی های مبارزاتی، سیاسی و اجتماعی آنان در سطح منطقه ای و ملی، حسادت ها و کینه توزی های زیادی را در مقابل آنان برانگیخت و احساسات وطندوستانه و تعهد وجدانی و آزادی خواهانۀ آنان، عقده های زیادی را در دل مزدوران انگلیسی ایجاد نمود، "عیدو خان" نمادی از یک تنفر عمومی در بلوچستان است که خائنانه در برابر مبارزین بلوچ ایستاد، بر علیه بلوچ و در خدمت اجنبی در آمد.

مقصود بازگویی تاریخ نیست، بلکه تلنگری به تکرار تاریخ است، هرچند امثالی از عیدوخان به گور نشستند، اما انگار قاعده ای نانوشته، میراث آنها به جامعۀ بلوچ بوده است که بوی تعفن آن هنوز هم از لابلای رفتار و گفتار برخی از زندگان سیاست پیشه و جلای وطن نموده، استشمام می شود.

زمانیکه شیرمحمد اسپندار، یگانه دونلی نواز جهان با شور و شعفی که در روح ستایشگر او جاریست، می گوید؛ یک سر انگشت خاک میهن را با تمام دنیا عوض نمی کنم و بزرگترین افتخارم این است که به نام این سرزمین کارهای جهانی داشتم. می توان احساس نمود که او تا چه اندازه و با عشق، وطن خود را دوست می دارد، هنر و استعداد خود را به دامانش می ریزد، در وصف او لیکو می سراید و برای آرامش او نی می نوازد.

آیا وطن پرستی به مفهومی کامل تر از این نیز هست؟ آیا اسپندار، هنگامیکه دیگر کشورها از نبوغ و استعدادش آگاه شدند و او را به زندگی مرفه تر فراخواندند، نمی توانست به خانه و کاشانۀ خود پشت کرده و راهی اروپا شود؟

هرچند ما قدر هنر و دستان هنرمند او را ندانسته ایم، اما او که سالها تجربه اندوخته و جوانی اش را وقف همین سرزمین و مردمش نموده، بخوبی ارزش این آب و خاک را دریافته است، که آن را بدون حدیث و کلامی با زر و دلار و گرین کارت معاوضه ننمود.

در مباحث وبلاگی نظرات زیادی در مورد خوانین بلوچ ارائه شده است، اما این یک واقعیت است که همۀ آنها فاسد نبودند، همانطور که پیشتر اشاره کردم خوانینی مانند عیدوخان که در واقعۀ تجاوزات ژنرال دایر، به مهاجمین سرحد خیانت کرد و بپای انگلیسی ها نشست نمادی از خیانت و لکۀ ننگی در تاریخ بلوچستان خواهند ماند، اما در مقابل، بزرگمردانی همچون دوستمحمدخان، سردار خلیل خان، جیند، حمّل و... به دنبال قدرت رفتند تا کاربزرگی را انجام دهند، حماسه آفریدند و آرامش و جان خود را فدای آسایش و حیات وطن نمودند، این سیاستمداران و سرداران دلیر در مقاطعی خاص ظهور کردند تا مسیر و جهت‌گیری جامعۀ خود را به نفع ملت و مصالح و منافع کشور هدایت کنند. آنها فرزندان رشید بلوچستان و کسانی بودند که در تاریخ این سرزمین نقطه عطفی پدید آورند و تحقق هدف یا هدفهای یکایک ملت را مقدم بر سمت و سمت‌یابی خود قرار دادند. آیا آنها هیچگاه برنامه و هدفی برای تجزیه داشته اند؟ آیا تاریخ سازان بلوچستان هرگز آلترناتیوی برای استقلال ایجاد کرده بودند؟

اما بسا افسوس که امروز شماری از اپوزیسیون بلوچ، چون بسیار دلبسته مقامند به دنبال قدرت می‌روند، نمی دانم، شاید چون وارثان اشراف و خان زادگان هستند، هنوز توهم قدرت در خیالات آنان باقی باشد، اما از قول حکیمان عالم، به این دوستان ناشفیق اندرزی حکیمانه می گویم که از موعظات شما هیچ کس سود نبرد، اگر امیدی به خیرتان نیست شر مرسانید.

نکتۀ آخر اینکه، پیشنهاد می کنم بجای اینکه برای متقاعد کردن امثال بنده از در فریب و نیرنگ وارد شوید، بدنبال پاسخی معقول برای رفتارهای غیر معقول خود باشید.

i.hosseinbor@live.com آدرس ایمیل جهت جلوگیری از رباتهای هرزنامه محافظت شده اند، جهت مشاهده آنها شما نیاز به فعال ساختن جاوا اسکریپت دارید

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد