اقلیت بودن هیچوقت احساس خوبی نبوده است. این احساس را میتوان در نظرات وبلاگهای بلوچی بخوبی برداشت نمود . نگاهی که بیندازید یکی و دوتا نظر از حامیان حزبی در میان دهها کامنت وبلاگها بطور زننده ای دیده میشود . اقلیت حزبی بلوچ همانطور که از نتایج و سوابق پیداست ماهیت و وجودش مانند افکار و عقاید هم نوعانش همیشه قلیل و ناچیز بوده است . مانند لکه سیاهی که میخواهد در میان وسعت سپیدی بلوچ خودنمایی کند و سیاست دیکته شده خود را بازدیکته نماید . اقلیتی که بخواهد خود را حفظ کند هیچ ناصواب نیست اما اقلیتی که برآن باشد تا خود را بر اکثریت تحمیل کند و حقوق دیگران را ضایع نماید همیشه مورد نفرت قرار می گیرد .
کسانی که خبرها و منابع و هزاران وبلاگ و وبسایت را زیر و رو می کنند تا اعداد و ارقام معادن طلا و جواهر بلوچستان را جمع و تفریق کنند چرا مقداری به افکار خود رجوع نمیکنند تا ذهن بیمار خود را پالایش نمایند و شاید به حقیقت برسند .
آقای ناصر بلیده ای!
حقیقت همیشه یک جلوه تلخ در کنار شیرینی اش با خود دارد ، در واقعیت که نام نیکی از خود برجای نگذاشته اید ، از حمایت های بی دریغ و تبلیغات رسانه ای تان برای گروهک های مسلح و آدمکش مانند جندالله و پژاک گرفته تا طرح هایی برای تجزیه و آشوب در بلوچستان و وارونه جلوه دادن وضعیت بلوچستان در سازمان هایی بین المللی و…
در نهایت ناچارید بپذیرید در دنیای مجازی هم شکست خورده اید ، وبلاگ ها و وبسایت های بلوچی را میبینم که همه علیه حزبی ها موضع گیری کرده اند و همه اعلام انزجار میکنند از رفتار و سیاست شما .
گر حقیقت را خوری تو با عسل باز گویی تلخ باشد در مثل
نقل قول از ناصر بلیده ای و رحیم بندویی: از دست و پا زدن و میهمانی رفتن های بدون دعوت به این سازمان و آن پارلمان که چیزی عایدمان نشد ، دیدیم آخرش که کاری از دستمان ساخته نیست ، گفتیم همین سایت و وبلاگ را از دست ندهیم ، خودمان و بچه ها را همه را سفارش کردیم در کامنت ها همیشه در صحنه حضور داشته باشند اما انگار این ساز مخالف زدن ما همه جا خودش را نشان می دهد و تابلو شده ایم . خیلی کلافه هستیم ، مثل اینکه جنبش ۹۹ درصدی بلوچ ها هم براه افتاده ، از دنیای واقعی که طرد شدیم ، انگار جنبش اکثریت دنیای مجازی را هم تسخیر کرده اند…
کوکار / فریاد بلوچ