محمد بلوچزهی
در بین اقوام و طوایف سراسر جهان آئینها و رسوم مختلفی دیده می شود که بر اساس فرهنگ و موقعیتی که در آن قرار دارند شکل می گیرند، این آئینها و رسوم در برخی از فرهنگ ها و در طول تاریخ چنان در میان مردم از جایگاه و اهمیت ویژه ای برخوردار بوده که جزء ملزومات زندگی آنان بشمار می رفته و بدون این رسوم زندگی برایشان پوچ و بی معنا و یا غیرقابل تصور بوده است.
ادامه مطلب ...
اگر اندکی با روشن بینی به تاریخ بنگریم در میابیم که همیشه
کشورهای پیشرفته برای توسعه قدرت خود تا توانسته اند به منابع کشورهای ضعیف تر دست
درازی و از آن منابع مجانی به سود خود بهره برداری می کنند. از طرفی در مواقعی که
در کشور قربانی مردم به وسیله گروه های آزادی خواه و یا دولت در برابر خواسته
نامشروع آنان ایستادگی کند، با قدرت نمایی تسلیحاتی و حمله نظامی بر آن کشور تسلط
پیدا کرده و به چپاول ثروتهای خدا دادی آنها می پردازند.ایران نیز در
طول تاریخ از گزند اینگونه تعرضات بی بهره نبوده و از سالیان دور تاکنون همواره
تلاش کرده اند با بکار گیری روشهای مختلف به آن تعرض کنند.
از بهترین حربه هایی که سلطه جویان همواره به آن متوصل می شوند اختلاف اندازی میان اقشار مختلف جوامع است. در ایران نیز به دلیل وجود قومیت های مختلف؛ همواره دسیسه های متنوعی را شاهد هستیم زیرا تفاوت نظرها و خواسته های اقوام که در بیشتر موارد همراه با تحریک تعصب قومی-نژادی همراه است، بستر مناسبی را برای جولاندهی فراهم می کند.
دست نوشته های صدیق حسین زاده
قبل از انتشار مطلب « درد ما تنها داشتن فرماندار بلوچ نیست؟» آن را به چند نفر از دوستان صاحب قلم نشان دادم ، آنها نظر بر این داشتند که فضای حاکم بر جامعه مذهبی بلوچ نقد را برنمی تابد و بهتر است در انتشار آن تجدید نظر کنم ، من هم توجیه آوردم که این حرفهای من تنها نیست و حرف بسیاری از روشنفکران دلسوخته بلوچ است و بیشتر این یادداشت هم برداشتی است از مطلب دوست خوبم محمود براهوئی نژاد که می دانم ذره ذره وجودش درد و غم بلوچ دارد و بس. هر چند زمانی که محمود یادداشت « ما مدیرکل و استاندار نمی خوایم» را منتشر کرد عکس العمل ها و فشارهای بسیاری از سوی داعیه داران دین و مذهب بر او آمد ، ولی تا به امروز که هنوز گهگاهی با او هم کلام می شوم حرف و دردش همان است که چند سال پیش گفته بود .
خارج نشینان بدنبال ایجاد آنارشیسم در ایران
آنارشیسم در زبان سیاسی به معنای نظامی اجتماعی و سیاسی بدون دولت، یا
به طور کلی جامعهای فاقد هرگونه ساختار طبقاتی یا حکومتی است. آنارشیسم خواهان
«هرج و مرج»و جامعه «بدون نظم» است، آنارشیستها به طور کلی با حاکمیت هرگونه دولت
مخالفند زیرا وجود دولت و حاکمیتی٬ آنها را محدود به قوانین خواهد کرد .
برخی افراد خود فروخته ای که ازایران گریخته اند بر این تفکراند که می توانند با سوژه سازی و فتنه افکنی در بین اقوام ایرانی و ایجاد فضای نا مناسب هویتی برای دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده توسط اربابانشان ٬افکار عمومی اقلیتها را به سمت خواسته های آنارشیستی خود سوق دهند .تا بتوانند افکار ضد ملیتی را در ذهن اقوام تقویت کنند .از اینرو در داخل و خارج کشور برای اختلاف اندازی بین مردم و حکومت در ابعاد مختلف٬ اشکارا دست به فعالیتهایی علیه وحد ت میان اقوام ایران که از یک تن واحد هستند می زنند .
طی سالیان اخیر بحثی در جغرافیای شرق جهان در گرفته مبنی بر اینکه دولت های خاورمیانه نیاز به اصلاحات دارد و اکنون با موج بیداری ملت های عربی و "بهار عربی" ، حکومت های برخاسته از مردم و جنبش های نوظهور مترقی خواه، راهبرد جدید سیاست خود را بر آن بنا گذاشته و مقرر داشته اند تا خود ابتکار عمل را در دست گیرند و اساس اصلاحات را بر دموکراتیزه کردن سیستم های سیاسی تجدید بنا نمایند.
ایران کجاست و ایرانی کیست؟
بوذرجمهر پرخیده
مقاله ارسالی توسط ناهید بلوچزهی
اینکه «ایران کجاست و ایرانی کیست؟»، پرسشی بس ژرف و پاسخ به آن دشوار است. بسیاری از بزرگان و اندیشمندان گذشته و اکنون نیز، با آنکه در پی این پرسش، همه نوشته ها و گفته ها در باره ایران و تاریخ پرفراز و نشیب آن را زیر و رو کرده اند، ولی هرچه بیشتر جسته اند، کمتر یافته اند. و شگفت است که همه آنها می دانسته اند و می دانند که یافتن پاسخ برای این پرسش همانا برابر است با یافتن راه های پیشرفت و سربلندی ایران و ایرانیان، پیدا کردن شیوه رفتن تا بلندای سرافرازی و شکوه برای این سرزمین اهورایی و مردم آن. بی گمان، با نگاه به تاریخ و دیدن نمونه های بی شمار، به دست آوردن این بزرگی دور از اندیشه نبوده و نیست، چرا که ایرانی آن را بارها آزموده و با آن زندگی کرده است. ایرانی از تاریخ آموخته است که چگونه در چهارراه پر از آشوب جهان به درستی و خوبی خود را از آسیب ها و آزارها برهاند، و تندرست و شاد بزید. ایرانی آموخته چگونه آنچه را می خواهد، به دست آورد. ایرانی آموخته چگونه با بیداد، ناراستی و ناپاکی برزمد؛ فردوسی از زبان رستم می گوید:« زمین را سراسر همه گشته ام/ بسی شاه بیدادگر کشته ام».
ادامه مطلب ...
در استان سیتان و بلوچستان جوانان زیادی از قشر تحصیل کرده وجود دارد که بیشتر این جوانان از قوم قیور بلوچ است .توانایی های آنان به قدری زیاد است که جلب توجه بیشتر مسئولین استان سیستان و بلوچستان به آن معطوف شده است .در واقع شکوفایی در ایشان چنان جلوه نموده که کمتر کسی از صاحب منصبان میتواند آنرا نادیده بگیرد .