نقدی بر عملکرد اپوزیسیون
اپوزیسیون ناکام بلوچ
؛ثریا صلاحزهی؛
سرنوشت سیاسی کشورمان بیشک تصویرگر ابهام و هراس است، زیرا مدعیان بیشمار ازادی و دمکراسی طی بیش از سه دهه نتوانستند فراتر از اعتراض چالشی جدی را پدید اورند. انچه به نام اپوزیسیون چه وجوه حقیقی و چه مجازی ان تظاهر دارد ، مجموعه ای از نیروهای مدعی دمکراسی و گذار از نظام را شکل میدهند که نه پذیرای دمکراسی هستند و نه فراتر از بیان اعتراض بر هستی نظام به سازماندهی سیاسی خود اندیشیدند. سی دو سال است که اپوزیسیون خود را در بستر پیشا بلوغ سیاسی اسیر نموده و با تمکین به خودبینی و خودخواهی های درونی شده خود وعده های سرانجام ناپذیرش را تکرار مینماید.
همه مفاهیم دمکراتیک و ازادیخواهانه را تاراج آرایش درونی خود در انکار دگر اندیشان میکند. اینگونه حتی مفاهیمی که دستاورد مبارزات بشری هستند به بیهودگی سوق داده میشوند. از فردای دمکراتیک و تحمل پذیریش در برابر دگر اندیشان وعده میآورد اما در بستر بود کنونیاش نه تنها همایشی را باور نمیدارد بلکه انتقاد درونی خود را نیز تاراج انشعاب و گسست مینماید. جمهوریخواه میشود تا در برابر مشروطه خواه خود را بیاراید. جمهوریخواه لائیک میشود تا دوگانگی خود را با تظاهر نخست بیاراید. مشروطه خواه میشود بیآنکه حتی درون خود را بیاراید زیرا بر وجود خود در ابهام است، میماند تا سر حادثه به تبیین چکونگی وجودش پی ببرد. سکولار میشود و انگاه بر مرقد امامزادگان دخیل آزادی میبندد. نشئه گفتار این و ان ملا میشود که از آزادی و مدنیت سخن میراند. گویی که این زاده جهل مرکب زایش بیداریش بسوی مدنیت ارمغان خود آزادیست. گویی که ازادی پیشا این زایش مفهوم نمیبود.
بیگانگی با فرهنگ دموکراتیک باز هم جای تاسف فراوان دارد که گروههای اپوزیسیون خارج از کشور با وجود سی دو سال زندگی در محیط کشورههایی که فرهنگ دموکراسی در جوامع آنها نهادینه شده است ، گویی هیچ درسی حتی در حد الفبای دموکراسی را نیاموخته اند. ادبیات ، اعلام مواضع و عملکرد اپوزیسیون بسیار نگران کننده و بیانگر این حقیقت است