برگی دیگر از ناگفتههای تاریخ بلوچستان: نقش حزب رستاخیز در تحولات سیاسی بلوچستان - قسمت دوم
ناگفته های تاریخ؛
در قسمت اول گفته شد که پس از برپایی حزب رستاخیز با فرمان شاه، سراسر کشور دچار خفقان مطلق گردید. علاوه بر این جنگ قدرت میان عناصر فاسد (به گفتهٔ داریوش همایون) در بلوچستان، منطقه را در هرج و مرج شدیدی فرو برده بود.
در این قسمت به منظور واکاوی بخشی از تحولات بلوچستان، به بیان ماجرایی که در ماههای پیش از رویکار آمدن جمهوری اسلامی اتفاق افتاده است؛ اشاره میگردد.
داریوش همایون از موسسان حزب رستاخیز و اشخاص نزدیک به دربار شاهنشاهی از "رضا حسین بر" بعنوان مورد اعتمادترین دوستان خود در بلوچستان نام میبرد، چنانچه وی در خاطرات خود آورده است: "خطرناک ترین" رویارویی وی بعلت اختلاف بر سر تقسیم قدرت با رئیس ساواک آن به واسطه حمایت داریوش همایون از فعالیتهای رضا حسین بر در بلوچستان؛ اتفاق میافتد.
در اواخر رژیم پهلوی، جنگ قدرت در بلوچستان به تغییر و جابجایی زود هنگام مقامات حکومتی در این استان میانجامد، رضا حسینبر نیز که از سوی "داریوش همایون" وعده هایی مبنی بر ارتقای رتبه به استانداری و یا سطح بالاتر از مقام فعلی (نماینده حزب رستاخیز در بلوچستان) دریافت کرده است، به قصد برکناری رؤسای ساواک و ژاندارمری، گزارش هایی را بر علیه این مقامات که از مخالفان نفوذ وی در حکومت بودند به مرکز ارسال می کند و از سویی دیگر بعلت آنکه حسینبر از سوی رژیم در مرکز، ماموریت جذب نیرو و تبلیغات سیاسی برای حزب در بلوچستان را دارد، به منظور بالابردن وجهه خود در حزب، با ارسال گزارشهایی به دفتر تهران، با بی اعتنایی به حرکت انقلابی مردم بلوچ، هرگونه اعتراضات مردمی و ناآرامی در بلوچستان را انکار نموده و چنین ادعاهایی را ساخته و پرداختهٔ نمایندگان ساواک و ژاندارمری در زاهدان میداند.
تشدید اعتراضات مردمی، هرج و مرجهای سیاسی و نزاع دست نشاندگان سلطنتی در بلوچستان هنگامی که به اوج خود میرسد، زمینه ساز تشکیل کمیسیونی جهت بررسی اوضاع بلوچستان در پایتخت میگردد که در آن جمشید آموزگار؛ نخست وزیر، داریوش همایون؛ مقام عالیرتبه حزب رستاخیز، ناصر مقدم؛ رئیس ساواک و عباس قرهباغی؛ فرمانده ژاندارمری کشور حضور داشتند.
اعضای کمیسیون از ناکارآمدی نمایندگان خود در بلوچستان و بویژه از تناقض در گزارشهای "ساواک و ژاندارمری" که حاکی از موفقیت در سرکوب اعتراضات مردم است و گزارش نماینده حزب رستاخیز؛ رضا حسین بر که از انکار هرگونه اعتراض و تظاهرات سخن می گوید، بشدت خشمگین میشوند.
داریوش همایون در این جلسه با بیان اینکه «مقامات در بلوچستان که استانی دور افتاده است دچار فساد شده اند»، بار دیگر پیشنهاد برکناری رؤسای ساواک و ژاندارمری و جایگزینی آن با اشخاص مد نظر وی را مطرح می نماید.
گزینهٔ مطلوب رضا حسین بر عنصر مورد اعتماد همایون معرفی میگردد اما اعضای کمیسیون ترجیح میدادند قدرت در کفه ترازوی ساواک سنگینی نماید و بر این اساس با فرصت طلب خواندن همایون و اطرافیانش مانند رضا حسین بر؛ از موقعیت بحرانی ایجاد شده در بلوچستان تمامی پیشنهادات را رد کردند.
همایون در این باره میگوید: «آنها از ماموران خود دفاع کردند و من در چهرههایشان تیرگی، دشمنی و تنفری را دیدم که میتوانست هرکس دیگری را در موقعیت من بترساند».
همانگونه که دکتر عبدالستار دوشوکی؛ فعال سیاسی بلوچ؛ نیز اعتقاد دارد، «بلوچستان در این دوره عمدا محروم و عقب نگه داشته شده بود و عمده ترین دلایل آن سیاست ضد بلوچ رژیم و سیاست عامدانه عقب نگه داشتن بلوچ و بلوچستان بوده است» که البته نقش پررنگ ساواک و نماینده حزب رستاخیز در این اهداف شوم را نمیبایست نادیده گرفت.
آقای دوشوکی نیز با تصدیق این موضوع، در پاسخ به اینکه آیا رژیم پهلوی «آلترناتیو» دیگری بجز انقلاب باقی گذاشته بود و چرا انقلاب رخ داد؟ پاسخ می دهد:
«حزب رستاخیر هیچ آلترناتیو و امکان دیگری را برای راه سوم باقی نگذاشته بود».
داریوش همایون در مورد انحلال حزب رستاخیز در اعتراف میکند که: «حزب رستاخیز یکی از پر سروصداترین تصمیمهای شاه بود که هیچ سودی برای کشور نداشت و زیان های بسیاری را به مردم متحمل کرد. ما اکنون که به سرگذشت حزب رستاخیز مینگریم جز این نمیتوانیم بگوئیم که یکی از اشتباهات گران پادشاه در آن چند سال پایانی بود. تصمیم خود من نیز در پیوستن به حزب مسلما اشتباه بود اما اشتباه من به ارزیابیام از شاه بر میگشت».
بیش از 30 سال است که با قیام ملت ایران فعالیت حزب رستاخیز نیز به دور ریخته شده اما این ابهام هنوز باقی است که چرا نمایندگان آن در دنیای متفاوت امروز همچنان به فعالیتهای رستاخیزی پرداخته و با دست و زبان و ایما و اشاره برای انکار ارادهٔ ملت و عدم مشروعیت و مقبولیت خود، تلاش بی وقفه ای را سازمان می دهند.
ابراهیم حسینبر