در طی ماههای اخیر شاهد اجرای چند سناریوی پیچیده در قالب های مختلف عملیات های خرابکارانه، طرح مباحثی در خصوص حقوق اهل سنت، وضعیت زندان های استان، فعال شدن وبلاگ های گروهک های شرق کشور و… در سطح استان می باشیم.
توجه به فضای حاکم سیاسی بر کشور اینگونه رفتارها آن هم با این سطح و هماهنگی کمی سوال برانگیز بود اما امروز این مسئله به جواب خود نزدیک تر شده است بیش از یک ماه است که مباحثی در خصوص وضعیت زندان زاهدان توسط افراد مغرضی در داخل استان و با حمایت رسانه های غرب که دشمنان همیشگی مسلمین هستند مطرح شده است که هنوز نیز ادامه دارد.
همچنین چند عملیات خرابکارانه از جمله ترور کور یک مولوی جوان در زاهدان و همچنین کشته شدن سردار گمشادزهی از پر سر و صداترین این اقدامات از سوی افراد نامعلومی بوده است که با انتصاب این اقدامات به نیروهای امنیتی استان از سوی حامیان رسانه ای عوامل پشت پرده این اقدام منجر به ایجاد نارضایتی در میان مردم و به خصوص اهل سنت شد که با توجه به بیداری مردم استان نسبت به دسیسه دشمن برای ایجاد تنش در استان این اقدامات کارساز نبود.
اما در این بین شاهد طرح مباحثی تندتر نسبت به ماههای قبل توسط مولوی عبدالحمید اسماعیل زهی از تریبون نماز جمعه می باشیم که می توان از جمله مباحثی طرح شده را بحث تبعیض دانست که مورد سوء استفاده رسانه های غربی نیز بود و بر پایه سخنان نماز جمعه مولوی چندین ویژه برنامه در این رسانه های به ابعاد این تبعیض توسط وطن فروشان بلوچ فراری از ایران نمودند و همچنین درماههای اخیر شاهد افزایش عملیات های تروریستی گروهک ها تحت پوشش بمب های کنارجاده ای در مسیر مامورین فداکار مرزبانی می باشیم، در صورتی که همین مرزبانان اگر لحظه ای غفلت کنند امنیت و آبروی بلوچستان و بلوچ برباد خواهد رفت و امروز شاهدیم که با این اقدام منجر به رنجش خاطر این عزیزان و نگرانی خانوادشان شده اند و اقدام دیگر این گروهک ها در قالب به روز رسانی بی هدف وبلاگ های خود می باشد که بار محتوایی خاصی ندارد و تنها نشان از یک عملیات هماهنگ را دارد که با سخنان مولوی عزیز طی ماههای اخیر ابعاد این عملیات گسترده تر و رسمی تر شده است.
مدتیست که مولوی عبدالحمید به توصیه مشاورانش که معلوم نیست برای الله کار می کنند یا برای دشمنان الله مباحثی را آنهم در این وضعیت حساس سیاسی کشور مطرح نموده و منجر به رنجش خاطر رهبر انقلاب و اهل سنت انقلابی به خصوص قشر جوان شده است و آخرین اظهار نظر وی در خصوص موضوعی بی پایه و اساس درباره تقسیم استان به چند قسمت و تاکید بر قرار داشتن نام بلوچستان در تقسیم بندی ها، تنور این رسانه ها را داغتر نمود اما نمی دانم طرح این بحث آنهم در این مقطع و به صورت علنی چه ضرورتی داشت و نمیشد به نحوی بهتر این مطلب به مسئولین ارشد نظام رساند و یا در زمان مناسبتری آن را طرح کرد تا لااقل این هفته نامی از شما در رسانه های صهیونیستی و انگلیسی و آمریکایی درج نشود.
من به عنوان یک جوان بلوچ نسبت به نامگذاری استانهای جدید به نام بلوچستان به هیچ وجه نقدی ندارم اما تنها این را می گویم که نام بلوچ و بلوچستان در میان مردم آوازه نیکی ندارد و به جای چسبیدن به این ظواهر باید بیشتر نسبت به اعمال خود در تمام منطقه چه در میان خود و چه نسبت به سایرین توجه کنیم و ریشه این نوع تفکر درباره بلوچ را بخشکانیم تا دیگر حراسی در دل کسانی که قصد سفر به مناطق مختلف استان را دارند ایجاد نشود و اگر نتوانیم این اقدام را انجام دهیم و به درگیری های طایفه ای و صدمه به مردم بی گناه و مامورین دولت توسط گروهک هایی که به نام بلوچ فعالیت می کنند نشویم همان بهتر که نامی از بلوچستان نباشد شاید کسانی پیدا شوند و بگویند دیگر دوران بلوچستانی که در آن نا امنی رایج بود تمام شده است.
تمام این مباحثی که مطرح شد را اگر با نگاهی دقیق بنگریم و آنها را درکنار گزارش غیر واقعی احمدشهید گزارشگر حقوق بشر سازمان ملل در خصوص حقوق بشر در ایران قرار دهیم شاهدیم که این همه هماهنگی در استان آنهم در این برهه از زمانی بی دلیل نبود و بی شک ادامه نیز خواهد داشت و طرحی بود برای فشار به نظام از درون کشور و بیرون کشور آنهم از تریبون هایی رسمی و شاید جرقه ای باشد برای سوء استفاده از فضای استان در انتخابات سال آینده که قوم بلوچ باید همچنان هوشیار بوده و در دامان خودفروختان بلوچی که حلقه به گوش عربستان شده اند قرار نگیرند تا باردیگر لطمه ای به آبروی بلوچ ایرانی وارد نشود.
گزارش از:محمد بلوچ