افکارنیوز؛ بازسازی، تعریف جدید و بازی های تازه را باید در خاورمیانه جدی گرفت. در این میان مقوله «تجزیه» و زخم هایی که از آن در منطقه به جا می ماند، از همه مهمتر است. وقتی آمریکا در پی یک ائتلاف غربی در ۲۰ مارس ۲۰۰۳ به عراق حمله کرد از میان بحث های علمی و سیاسی، سه فرضیه بیش از همه خود را نمایش گذاشت.
۱. حمله برای تسلط بر نفت: این فرضیه به خاطر کیفیت و کمیت بسیار بالای نفت عراق که بخش هایی بسیاری از آن دست نخورده و بکر باقی مانده است، مورد توجه قرار گرفت. به خصوص که آمریکا به دنبال کم کردن تاثیر عربستان در بازار نفت دنیا است. اگر چه آرامکو عربستان برآمده از اراده آمریکا است اما تنوع بخشی در امور اقتصادی به ویژه در زمینه نفت و گاز برای کشوری همچون آمریکا بسیار اهمیت دارد. این فرضیه بر این اعتقاد بوده است که آمریکا خواهان کم کردن قدرت اقتصادی نهفته در نفت عربستان است.
۲. موقعیت ژئوپلتیک منطقه: به هر جهت جغرافیای سیاسی منطقه خاورمیانه بخصوص در حوزه خلیج فارس از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. اگر چه نفوذ آمریکا و حتی دیگر کشورهای اروپایی در این منطقه قابل انکار نیست اما عراق پس از پایان جنگ اول خلیج فارس از حلقه متحدان آمریکا بیرون مانده بود که واشنگتن نمی توانست آن را نادیده بگیرد.
۳. اما تجزیه و تعریف جدید از خاورمیانه می تواند قابل توجه ترین فرضیه ای باشد که پس از حمله آمریکا و متحدان به عراق خود را به نمایش گذاشت. از همان روزهای اول این بحث مطرح شد که آمریکا در صدد تجزیه عراق به سه کشور سنی نشین، شیعه نشین و منطقه کرد نشین است. اگر چه این بحث در سال های گذشته جدی گرفته نشد اما تحولات یکی دو سال اخیر در منطقه کرد نشین عراق و همچنین سوریه نشانه هایی از تجزیه در منطقه به نمایش گذاشته که می تواند سه کشور ترکیه، عراق و سوریه را هدف بگیرد.
در حال حاضر برخی از کردهای سوریه نسبت به کنترل بخش های کردنشین این کشور بسیار جدی شده اند اگر چه کردهای خواهان «کردستان بزرگ» در سوریه عموما با دولت مرکزی این کشور نسبت به دولت ترکیه هماهنگ تر بوده اند اما خبرهای این روزهای سوریه نشان می دهد که آمریکا خود را برای این شرایط آماده می کند که باید آن را جدی گرفت. پیام هایی که از غرب می رسد حتی به گوش ترکیه نیز خورده است.
چند روز پیش «شورای اطلاعات ملی آمریکا» در گزارش جدید خود که در آن آینده نقش ایالات متحده در مناسبات جهانی را ترسیم کرده بود، نوشت که کشور ترکیه با توجه به امکان مستقل شدن مناطق کردنشین در بخش های جنوب شرق، ممکن است تا سال ۲۰۳۰ با مسئله تجزیه مواجه شود. این گزارش را نباید ساده انگارانه گرفت. به این دلیل که حتی اگر نادرست هم باشد، تمایلات پنهان آمریکا را آشکار کرده است که بسیار پر معنا است. در غیر این صورت اجازه انتشار آن را نمی داد.
اگر چه سیاست کنونی مقامات ترکیه جذب کردها در حوزه سیاست و اقتصاد بخصوص در وزارتخانه ها، پارلمان و دیگر نهادها و سازمان های مهم کشور است اما نباید فراموش کرد که شمار قابل توجهی از رهبران کرد همواره با دولت مرکزی ترکیه مشکل داشته و خواهان استقلال بوده اند. حال اگر شرایط تجزیه در کشورهای عراق و سوریه مهیا شود حتما ترکیه را نیز دچار چالش خواهد کرد که تبعات آن می تواند به ایران نیز برسد.