گروه بین الملل ـ بهرام رضایی از سرکردگان قدیمی کومله است که نقش مهم و چشمگیری در انشعاب کومله و جدایی از حزب کمونیست ایران (2000) و جدایی کومله زحمتکشان کردستان از کومله انقلابی زحمتکشان کردستان ایران(2007) و همچنین ملحق شدن شاخه ای از کومله زحمتکشان به صفوف کومله انقلابی (2011) داشته است.
به گزارش صفحه عربی بولتن نیوز، وی در پاسخ به این سوال «رووداو» که چرا بعد از یکسال از ملحق شدن و اتحاد با کومله انقلابی زحمتکشان کردستان ایران، صفوف این حزب را ترک کرده و از آنها جدا شده، می گوید:
بعد از تقسیم شدن کومله و تاسیس کومله زحمتکشان کردستان، مردم کردستان بطور عام و دلسوزان کومله بطور خاص، از این مسئله سخن می گفتند که این جدایی و انشعاب سبب بی امیدی ما در مقابل دشمنی چون جمهوری اسلامی شده، و از کومله نا امید شدیم.
من از آن زمان به بعد، در راه اتحاد کومله فعال شدم و به همراه چند رفیق دیگر عضو کمیته مرکزی، اطلاعیه ای رسمی را در خصوص تمامی شاخه های کومله بطور عام و دو شاخه «زحمتکشان» و «انقلابی» بطور خاص، منتشر کردیم.
بعد از مدتی کاک عبدالله مهتدی، از اتحاد دوباره کومله سخن گفت و در عین حال آماگی خودش را نیز برای این اتحاد اعلام کرد (این اعلام آمادگی در نشست دفتر سیاسی هر دو شاخه «زحمتکشان» و«انقلابی»که در خارج از اردوگاههای کومله ترتیب داده شده بود، به بحث گذاشته شد) من به این مسئله خیلی دلخوش بودم و با تمام نیرو و توانایی، تلاشهایم را برای این اتحاد شروع کردم.
که این تلاشها، خودش به نوعی اشتباه بزرگی بود. تلاش برای اتحاد شاخه های کومله از سوی چند عضو کمیته مرکزی، کادرها، اعضاء و پیشمرگان، به سرکردگی من موجب مطرح شدن و طی پروسه جدایی و انشعاب از کومله زحمتکشان شد.
در نشست های مشترک با شاخه کاک عبدالله مهتدی، هر دو طرف به توافق رسیده بودیم که تمام پست ها و مقام ها و مسئولیت ها، کما فی السابق باقی بمانند، یعنی اعضای رهبری، در رهبری کار کنند و اعضاء نیز در محل خودشان باشند و بعد از گذشت چند ماه از این اتحاد، کنگره برگزار شود.
وقتی وعده و وعید های مهتدی رنگ باخت
بعد از اتحاد اکثریت کومله زحمتکشان کردستان با کومله انقلابی زحمتکشان کردستان ایران، ما در یک دسته، چندین بار با کاک عبدالله نشست داشتیم. او دوباره وعده و وعیدهایش را در صورت اتحاد، برای ما تکرار کرد.
در این نشست ها، چند مسئول از شاخه اکثریت کومله زحمتکشان، همچون کاک احمد باب و کاک امجد حسین پناهی شرکت داشتند و شاهد این قول های داده شده از سوی شاخه کاک عبدالله بودند.
اعتماد من به کاک عبدالله مهتدی، به قبل از سال 2007 میلادی بر می گشت، ما رفاقتمان با یکدیگر خیلی گرم بود. اما زمانی که به کومله انقلابی برگشتیم از همان روز اول، جلوی خوانده شدن نوشته و سخنرانی من را گرفتند و تنها کاک عبدالله مهتدی سخنان خود را قرائت کرد و در رسانه های خودشان نیز آن را منتشر کردند.
مهتدی خودش را شخص اول کردستان ایران می داند
رهبری کردستان ایران، عبدالله مهتدی را دچار توهم کرد و از همان ابتدا این مسئله احساس خیلی بدی نزد من و رفقایم ایجاد کرده بود.
بعد از چند روزی که از مراسم اتحادمان با کومله مهتدی گذشت، احساس کردم ضمن آنکه کاک عبدالله مهتدی به کلی تغییر کرده و رفتارش با ما عوض شده، اصلاً کمیته مرکزی در این سازمان وجود ندارد، و کمیته مرکزی تنها یک ماکت است و فرمان های کاک عبدالله را اجراء و پیاده می کند.
من در 33 سال گذشته با خیلی از رهبران کومله کار کرده ام و ویژگی ها و مشخصه های کومله بودن را در آنها دیده ام،اما احساس کردم کاک عبدالله مهتدی،رهبر کومله نیست،بلکه آرام آرام در تلاش این است تا خودش را بعنوان رهبر کردستان ایران معرفی کند و این مسئله نیز بطور خیلی جدی کاک عبدالله مهتدی را دچار توهم کرده است.
بهرام رضایی در جواب به این سوال «رووداو» که چرا از همان لحظه شروع این اتحاد، دوباره به اروپا برگشتی، می گوید:
مدتی بعد اتحاد، کاک عبدالله مهتدی از من خواست تا به اروپا برگردم و مدتی استراحت کنم. من گفتم «این دو نیرو تازه متحد شده اند، من همه آنها را به خوبی می شناسم، بگذار مدتی دیگر اینجا بمانم تا همگی آنها منسجم و متحد شده و سازماندهی شوند (این درخواست من نیز تنها بخاطر احساس مسئولیتم بود)بعد از آن به خارج کشور بر می گردم و استراحتی می کنم.» اما آنها اصرار داشتند که به هر شیوه ای که بشود من را از آنجا دور کنند.
آنها نگران حضور من در کومله بودند و من نیز برای آنکه باز هم به آنها ثابت کنم که تمام احساس و نگرانی من، اتحاد، یکپارچگی و گسترش نام کومله است، درخواست شان را قبول کردم و برای مدت 6 ماه به اروپا برگشتم.
*چرا مسئولیت جدیدت را در «کومله انقلابی زحمتکشان» قبول نکردی؟
بعد از آنکه از اروپا برگشتم، بیشتر از دو ماه منتظر شدم تا بر اساس توافقنامه بین مان، سازماندهی شوم و شروع به کار کنم، اما آنها بیشتر، یک تعارف سردی را همراه با بی تفاوتی با من داشتند.
روشن است که من در طول عمر حزبی خودم، در پست ها و مسئولیت های مختلف تشکیلاتی، بعنوان عضو دفتر سیاسی، مسئول نظامی، مسئول کمیسیون اجرایی و ارتباطات کومله مسئولیت داشته ام. اما رفقای «کومله انقلابی» بدون در نظر گرفتن توافقنامه مان و آن مسئولیت هایی که من پیشتر در داخل کومله داشتم، مخفیانه تصمیم نهایی خودشان را گرفته بودند و من را بعنوان معاون مسئول ارتباطات کومله در سلیمانیه و یا اربیل تعیین کردند (این در حالی بود که آن زمان مسئول ارتباطات سلیمانیه در اروپا بود،اما آنها یک نفر از جناح خودشان را بعنوان مسئول ارتباطات سلیمانیه تعیین کردند،شخصی که تنها عضو بود نه کمیته مرکزی) به معنایی دیگر بر خلاف توافق نامه مان، تمام پست ها و مسئولیت های حزبی، برای خودشان جایز بود و برای اعضای ما خیر!
مهتدی یک شیاد و یک جانی است
تنها مسئولیتی که برای اعضای ما روا دیده می شد، کارهای خدمتگذاری بود و این در حالی بود که ما با تمام توان مان، آغوش مان را برای اتحاد با آنها باز کرده بودیم. مهتدی یک شیاد است یک جانی است و زمانی از امثال من استفاده کرد و حالا که نیازی به من ندارد مهره سوخته اش شده ام و من نیز افشایش کرده و بر علیه اش مبارزه می کنم و کومله جدیدی را تاسیس کردم و بزودی اطلاع رسانی می کنم.
این علی رغم این است که به هر شیوه ای تلاش می کردند تا من را از اردوگاههای کومله دور کنند و این به حاشیه بردن ها، همچنان ادامه و تداوم داشت، اما من تصمیم گرفته بودم تا کنگره صبر و تحمل کنم و چیزی نگویم.
*چرا قبل از برگزاری کنگره تصمیم گرفتید، صفوف «کومله انقلابی زحمتکشان کردستان ایران» را ترک کنید؟
بر خلاف توافقنامه مان که قرار بود بعد از گذشت چند ماه از اتحاد، کنگره برگزار شود، در آخرین پلنوم با هدف مشخص و سیاسی، کنگره را برای مدت یک سال دیگر به عقب انداختند. بعد از آن تصمیم گرفتم به اربیل بیایم. مدتی از استقرارم در نمایندگی کومله در اربیل نگذشته بود که قصد سر زدن به اردوگاه کومله را کردم؛ اما هیات رهبری کومله به اربیل آمدند و به مدت یک ساعت با هم حرف زدیم.
هیات مذکور به من اعلام کردند که حقیقت این است که صدای انشعاب (جدایی) از اردوگاه از سوی هر دو طرف پخش شده است، به همین خاطر تصمیم گرفته ایم که حقوق ماهیانه ات را بیشتر کنیم و حقوق سه ماهه ات را نیز بدون در نظر گرفتن این حقوق ماهیانه، به تو پرداخت کنیم تا به اروپا.
به آنها اعلام کردم که این دور انداختن و دور ساختن من کار زشتی است. من با اتحاد سال گذشته خدمت بزرگ و تاریخی را به کومله کردم. پیشنهاد این را دادم که در جلسه ای عمومی این شایعات را تکذیب کنم و آن وقت به اروپا برگردم. اما متاسفانه پیشنهاد من را در نظر نگرفتند و آنها تصمیم خود را قبل از آمدن شان گرفته بودند. گفتند که نه این خوب نیست، تو از همین جا با تلفن از کاک عبدالله مهتدی خداحافظی کن و برو.
*کومله می گوید که در ابتدا درخواست آنها را قبول کرده بودی، پس چرا بعداً عقب نشینی کردی؟
بعد از رفتن هیات کاک عبدالله مهتدی، به سلیمانیه برگشتم که اسباب و وسایلم را از اردوگاه بردارم و به اربیل بازگردم و به خارج کشور برم. با بازگشتم به داخل اردوگاه که یکه و تنها بودم و هیچ کسی همراهم نبودم، دستور آماده باش بسیار شدیدی را صادر کرده بودند. بعد از چند دقیقه از سوی رهبری، با تلفن به من اعلام کردند که کاک عبدالله مهتدی گفته است کار اشتباهی کرده ای و نمی بایستی به داخل اردوگاه بر می گشتی. من با کاک عبدالله مهتدی تماس تلفنی گرفتم، کاک عبدالله گفت که بله این یک دستور است و من این دستور را صادر کرده ام.
بعد از آن بلیط هواپیما را توسط یکی از نفرات خودشان برایم فرستادند. با رفقای خودم صحبت کردم، رفقایم از من درخواست کردند تا آنها را ترک نکنم و نروم. من نیز دستور رهبری کومله را اجراء نکردم و بر اساس درخواست رفقایم، در کردستان ماندم.
رفتار و عملکرد کاک عبدالله مهتدی با رفقایم و بخصوص خودم، در عرف و روش هیچ حزب سیاسی نبوده و نیست.
او می خواست انتقام جدایی و انشعاب سال 2007 میلادی را از من که محرک و مشوق بخش بسیار زیادی از نیروی آن زمان بودم، بگیرد.
*بعد از انشعاب و جدایی، شما از جریان فکری و سیاسی «کومله انقلابی زحمتکشان کردستان ایران» انتقاد زیادی کردی و آنها را به ایرانی گری! متهم کردی.
من 33 سال است پیشمرگ کومله هستم. در بسیاری از مناطق کردستان ایران از شرافت و کرامت ملتم دفاع کرده ام. در بسیاری از مناطق کردستان ایران پیشمرگی کرده ام. در چهار شهر کردستان خانه به خانه من را می شناسند. هر دو سرکرده کومله زحمتکشان و کومله انقلابی می دانند که جمهوری اسلامی گام به گام به دنبال من است ولی آنها حتی آن پیشمرگانی را که بعنوان رفیق و هم سنگر و از روی عاطفه و علاقه، از من حفاظت می کردند، به دستور رهبری از من دور کردند.
من دهها بار در کومله به سختی زخمی شده ام. رهبری و فرماندهی دهها جنگ بزرگ را بر عهده داشته ام و مبارزه ای زیاد را در راستای اهداف کومله انجام داده ام. این تعریف کردن از خودم نیست. حقیقتی است که شاید برای آنها تلخ باشد، اما اکنون بسیاری از مردم کردستان ایران،که به کومله روی می آورند به خاطر تشکیلات و مقبولیت و تجربیات و خاطرات دوران فعالیت من است که به کومله روی می آورند و پیشمرگ می شوند.
در طول این مدت آنهایی که بخاطر من و به بهانه من، به آموزشگاه کومله می آمدند، با سیاستی از پیش طراحی شده، یا آنها را قبول نمی کردند و یا برای پذیرفتشان جهت پیشمرگ شدن سختگیری زیادی می کردند.
مهتدی حزب کومله را بوکانیزه کرده
من کردستانی هستم اما آنها تا سر حد استخوان، حزب کومله را بوکانیزه کرده اند. (توضیح مترجم: منظور بهرام رضایی از بوکانیزه این است که چون مهتدی اهل شهر بوکان است تمامی بوکانی ها را در رده های بالای کومله سازماندهی کرده و فقط به آنها که همشهری اش هستند اعتماد می کند). همه آنهایی که کومله را ترک کرده اند و یا مشغول مبارزه هستند را شاهد می گیرم که این سیاست آنها از جدایی و انشعاب از حزب کمونیست ایران بوده و تا آینده نیز خواهد بود.
حق خودم می دانم تابع سیاست آنها نباشم چرا که چندین مشکل و اختلاف سیاسی و فکری مطرح است. روزی ایرانی گری شدید، روزی ایستادن در کنار سلطنت طلبان و خواندن سرود "ای ایران" و روزی کمونیزم کارگری و روزی کردی گری که امروزه باب شده است و آویزان کردن خودشان به هر وسیله ای برای رسیدن به اهداف شخصی و از راه بدر کردن و کنار زدن از سیاست و تفکرات کومله،در خصوص جنبش آزادیخواهی ملت مان. که خواب رهبری کردستان ایران یکی از آنهاست و ده ها مسئله و مواردی از این دست.
خواب های عبدالله مهتدی تعبیر نمی شود
من برای همیشه این گروه را ترک کردم و با تمام نیرو و قدرتم که خودشان هم می دانند و به آن واقف هستند،که این نیرو حرف اول را می زند هم در حال حاضر و هم در فردا روز نیز از سیاست و پرنسیب های کومله تا آخرین نفس های خودم و رفقایم حفاظت و پاسداری می کنم.
خوب می دانم که به این حقیقت نیز اشاره ای داشته باشم که با اطمینان،خواب های کاک عبدالله مهتدی به هیچ شیوه ای و هیچ وقت و هیچ گاه،محقق و تعبیر نمی شود. چون هم اکنون نیز شاخه های دیگر کومله به باورهای کومله خیلی بیشتر نزدیک هستند و مردم کردستان ایران نیز این حقیقت را بخوبی می دانند.
در پایان اعلام می کنم بر اساس اسناد و مدارکی که بدستمان رسیده،از امروز به بعد مسئولیت هر گونه سوء قصد و مشکل امنیتی علیه بنده متوجه حکومت اقلیم کردستان است و مسئولیت حفاظت جانی خودم را بر عهده حکومت اقلیم کردستان می گذارم.