سرزمینم بلوچستان

اخبار بلوچستان,فرهنگ بلوچستان,تاریخ بلوچستان و جهان

سرزمینم بلوچستان

اخبار بلوچستان,فرهنگ بلوچستان,تاریخ بلوچستان و جهان

سرزمین من کجاست؟!

 

ابراهیم حسین‌بر: سرزمین من کجاست؟!

استون نیامده تا دیواری میان من و تو برپا کند، که تنها تلنگری به من و توست تا دیروز و امروز خود را، ریشه‌ی خود و فردای خود را تنها در این تاریخ و سرزمین جستجو کنیم ...

تا چندی پیش می‌گفت وبلاگ نویس است، اما طرفدار پروپاقرص حزب مردم! پیش از این انکار می‌کرد و می‌گفت «زهره بلوچ» است، یک دختر بی پناه روستایی که در دهات روزگار گذرانده، بیمار و رنجور است و برای خرج عملش در مانده! اما در یک بحث فیسبوکی به ناچار اقرار نمود که عضو حزب مردم است. نمی‌دانم، شاید همان باشد که گاه به گاه صدایش در سالن‌های شیک و براق اروپایی می‌پیچد، کاغذی پیش رویش گذاشته و از روی آن از حقوق از دست رفته‌ی زنان بلوچ می‌گوید! به گفته‌ی او زنانی که نه سواد دارند و نه برای تحصیل مجالشان می‌دهند و نه بر حق خود تسلطی دارند و او منجی و مسیح این بیچارگان است!

شاید هم دیگری از مستاجران این حزب...

خانم زهره بلوچ! یا هر شخص دیگری که پشت این نام پنهان هستی، شما با وبلاگ «سرزمین من کجاست» به اینترنت آمدید، عنوانی که برای وبلاگ خود برگزیدید، نشانگر ذهن آشفته و سرگردان شماست، شما سنگ حمایت و دلسوزی این حزب بدنام را بر سینه می‌زنی اما کسانی بر گرد این حزب جمع شده‌اند که بیش از تصور من دچار بحران هویت شده و در راهروها و پیچ و خم‌های سازمان ملل، در کلاب های رنگارنگ استکهلم و پارتی‌های سیاسی ریشه‌ی خود را گم کرده‌اند.

شما اگر آنگونه که تصویری خیالی از خود ساخته ای و دختر صاف و ساده‌ی بلوچ بودید، سادگی و صفای این خانه را به ویسکی‌های سرخ و سفید آنجا نمی‌بخشیدید.

شما و حزب فریب کارتان چنانکه هنوز نتوانسته اید این واقعیت را هضم کنید که پوشش لباس بلوچ بدون حجاب نه فرهنگ بلوچ است و نه تناسبی با آن دارد، عجیب نخواهد بود ژست‌های خائنانه و شرم آور مدافعان این فرقه با چنین لباس مقدسی در آغوش خرفت‌های کمونیست.

مادام یا آقای جارزن حزب مردم در کوس دموکراسی غرب!

من سرزمین خود را خوب می‌شناسم، اما تو چه؟

ما مردمان بلوچ، این وطن پرستان مائیم و آن مطرودان سرگشته شما. ما خوب می‌دانیم که هستیم و به کجا تعلق داریم. ما سرزمین خود را شناخته‌ایم، با هوای آن نفس می‌کشیم و در دامان آن با افتخار زندگی می‌کنیم.

اما افکار طغیان‌گر و سرشت تهی از ایمان، شما را به کجا کشانده است؟ یافتید آیا سرزمین خود را در لندن و کپنهاگ؟ استکهلم و واشنگتن...

رسیدید به مدینۀ فاضلۀ خود؟ از شر حجاب مزاحم و فرهنگ محافظه کار و سنتی بلوچ خلاص شده‌اید؟

هموطن و خواهر یا برادر من!

تا کی می‌خواهی در احاطه‌ی یک حزب تمامیت‌خواه باشی؟ تا کی می‌خواهی اسیر این فکر مشمئز کننده و استالین گرا باشی؟

تا کی می‌خواهی فرزندان بلوچ را ملامت کنی؟ چگونه 50 هزار دانشجو و هزاران دانش آموز بلوچ در تحصیل و تهذیب را نمی‌بینی و از آنان چهره‌ای بیسواد و درس ناخوانده و عقب افتاده در میان مجامع بین المللی و خارج از ایران می‌سازی؟ چگونه این جهاد بزرگ مردم بلوچ و این نهضت بی سابقه‌ی علمی را نمی‌بینی، اما آن شیطنت‌ها و نفاق‌های کوردلان تروریست را با نام جهاد فی سبیل الله حشر و نشر می‌کنی؟

آیا دروغ است 80 درصد رشد سواد در بلوچستان؟

آیا این خودآگاهی بزرگ، این رشد و ظهور نخبگان بلوچ و فتح عرصه‌های دانش، چشمان تو را باز نکرده و اپوزیسیون متوهم را از خواب خرگوشی بیدار نکرده است؟

متاسفانه باید بگویم آن پاسخ‌های عاری از فکر و تعقل شما در فیسبوک بنده را قانع نکرد و جسارت شما برای تخریب و اتهام سازی بر علیه نشریه استون، ذهن پرسشگر ما را نیز خالی از سوال نخواهد کرد.

شما بدون آنکه سوزنی بر خود زنید، سعی کردید با کاردی کند، کار «استون» را یکسره کنید اما حتما متوجه شده‌اید که تلاش شما بیهوده بوده و سوء ظن‌ها را هم به ماهیت کار شما و اطرافیانتان افزایش داده است.

خانم زهره بلوچ مستعار! براستی اگر شما وبلاگ نویس بلوچ بودید، این همه ترس و واهمه از نوشتن با نام و القاب خودتان چه معنا داشت؟ در حالیکه در ایران زندگی نمی‌کنید و در اروپا و تحت حمایت و حضانت یک حزب سیاسی و دم و دستگاه های ساپورت کننده‌اش قرار دارید.

شما و همفکرانتان سعی می‌کنید با زیر ذره‌بین گذاشتن من و نوشته‌هایم در نشریه استون و برملا کردن نقاط ضعف بنده، پرچم خود را بالا ببرید، هرچند بنده همچون دیگران ضعف‌هایی دارم اما اصول اخلاقی و ژورنالیسم می‌گوید که در میان یک شخص و یک حزب به اصطلاح سیاسی، آن حزب است که می‌بایست مورد نقد و نظر قرار گیرد نه شخص زیرا شخصی همچون بنده تنها به دیدگاه‌های شخصی خود متکی هستم و مدعی بر صدارت و وزارت نبوده و نیستم اما حزب شما دایره‌ای گسترده‌تر برای خود تصور می‌کند و حتی ادعای مالکیت و نمایندگی مردم بلوچ را دارد، هرچند چنین مسئولیتی هرگز و هرگز به حزب شما یا فرقه های دیگر واگذار نشده اما لااقل بر فرض خود شما بگذارید این به اصطلاح نمایندگان را که دور از چشم مردم برای خود ریاست تراشیده‌اند مورد نقد و آنالیز قرار دهیم تا دموکراسی چهره‎‌ی خودش را نشان بدهد. اینهمه هراس از نمود دموکراسی برای چیست؟

هموطن گرامی!

من سرزمین خود را همانگاه یافتم که هوایش را و خاکش را با ژرفای وجودم احساس و استشمام کرد، وقتی با پیرانش و فرزندانش همنشین شدم، وقتی تاریخش را خواندم و بزرگان نیز برایمان بازگو کردند، تاریخی که خط به خط آن با پیکار بی امان حماسه سازان اقلیم بلوچستان با متجاوزان و استثمارگران خارجی و زیاده خواهان فریب کار و تزویرگر نوشته شده است، سرزمینی که مرگ‌ها و زخم‌ها به خود دیده اما سرحدات آن همواره مرزهای ابدی ایران بوده است.

خواهر یا برادر گرامی به خود آی، «استون» نیامده تا دیواری میان من و تو برپا کند، که تنها تلنگری به من و توست تا دیروز و امروز خود را، ریشه‌ی خود و فردای خود را تنها در این تاریخ و سرزمین جستجو کنیم ...

در لندن و استکهلم هرگز بلوچستان را نخواهی یافت ...

ابراهیم حسین‌بر

hosseinbor@live.cominfo@estoun.org

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد