سرزمینم بلوچستان

اخبار بلوچستان,فرهنگ بلوچستان,تاریخ بلوچستان و جهان

سرزمینم بلوچستان

اخبار بلوچستان,فرهنگ بلوچستان,تاریخ بلوچستان و جهان

حوادث بلوچستان/ تروریسم از نگاه پیامبر اسلام:

 

 

حوادث بلوچستان/ تروریسم از نگاه پیامبر اسلام: خطبۀ وداع پیامبر؛ وصایا و درس‌ها

اگر چه برخی‌تان بر خود نام‌هایی همچون جندالله، سپاه صحابه، حرکت انصار و ... نهاده باشید، اما گمان نمی‌کنم از سپاهیان صحابه باشید که از انصار و سربازان خدا نیز نیستید، یقین بر این است ...

خداوند ماه مبارک ذی الحجه را ماه حرام قرار داد، اما امسال در این ماه حوادثی رخ داد که مردم سیستان و بلوچستان را دچار مصایب و دردهای پیوسته نمود و بیش از همه آرامش و امنیت مردم مورد آماج خشونت و سبعیت قرار گرفت.

تربیت یافتگان طالبانیسم که مدعی بلوچ و سنی هستند و با نیت داخل شدن به بهشت حرمت نفس (جان) انسان‌ها را نادیده می‌گیرند و اینبار نیز در به عزا نشاندن مادران و کشتن فرزندان و جگرگوشه‌های از یکدیگر سبقت گرفتند و در ماه حرام مرتکب قتل و خونریزی شدند. این در حالیست که رفتار آنان برایشان جهنمی سوزان در بر خواهد داشت و باید بدانند که متجاوزان به حریم و حقوق بشریت و این انسان نماهای وحشی صفت و ضحاک‌های خونریز و مخلان امنیت شب و روز را برای مردم و ملت صادق این دیار، تلخ می‌گردانند.

ای کسانی که لباس اسلام و سنی را به تن کرده و در پس آن آشکارا فرمان مرگ هموندان خود را جار می‌زنید!

ای کسانی که مدعی شاگردی مکتب دیوبندی هستید!

مگر نه این است که علمای دیوبند به تحصیل و تهذیب در مدارس و مکاتب دل سپرده‌اند و شما در نقاب راهزنان در سیاهی شب به جان و مال و نوامیس ملت یورش می‌برید؟ این کجا و آن کجا ...؟

مگر چیست گناه این ملت که تیغ‌های نفرت و تعصب و کینه، بی امان بر جانشان می‌بارد و صبح و شام جان فرزندانشان را می‌ستاند؟

ای آنکه در بریدن گلوی برادران و مادرانمان از خدای حسابگر خوفی به دلت راه نمی‌یابد و شرم نمی‌کنید از پیغامبر بزرگوارمان! به یاد آورید چنین روزی را، آن روز را که پیامبر رحمت در عید اضحی؛ یوم النحر به مردم چنین خطاب فرمودند؛ ای مردم! این کدام روزاست؟ گفتند؛ روزحرام. فرموند؛ این کدام شهر است؟ گفتند؛ شهرحرام. فرمودند؛ این کدام ماه است؟ گفتند؛ ماه حرام. فرمودند؛ همانا خون و مال و آبروهایتان برشما حرام است مانند حرمت این روز شما، در این شهر شما و در این ماه شما. این عبارات را چندین بارتکرار نمودند.[1]

ابن عباس همچنین می‌گوید؛ قسم به ذاتیکه جانم بدست اوست همانا این سخنرانی وصیتی است که آنحضرت به امتش توصیه نمودند، پس باید آنکه دراینجا حاضر است این پیام را به آنکه حضور ندارد برساند.

ای آنکه به گمان باطل خود در مسیر جهاد گام می‌زنی! این چگونه سودایی ست که خدای بر آن وعدۀ عذاب و عقاب می‌دهد و پیامبرمان برحذر می‌دارد از آن و نفرین می‌کند آن را و تو بی مهابا در این کوره راه می‌تازی ...؟

آیا این سخنرانی پرعظمت با الفاظ پرمحتوا دلالت واضح بر بزرگی وحرمت خون، مال و آبروی مسلمین و حمایت و نگهداری آن و حرمت تجاوز بر این ارزش‌ها نیست؟

پیامبرمان که احترام انسان را اولین در معیار اسلام برمی شمارد، باز در خطبۀ وداع خود با امت فرمودند؛ کسیکه نماز ما را ادا کند و به قبلة ما روی بیاورد وحیوان ذبح شدة مارا بخورد، پس وی مسلمان است و در حمایت و ضمانت خدا و رسولش قرار دارد.[2]

ای نا برادر گمراه که دستانت آغشته به خون فرزندان و طفلان شیعه و سنی است! آیا سخن رسول خدا کافی نیست برایتان؟ آیا گفتار «محمد» معصوم، حکمیت میان شمایان و ملت قربانی شدۀ ما نیست؟

مگر نمی‌دانیم پیامبر خدا به حرمت این سه چیز (خون، مال وآبروی مردم) تأکید محکم نموده منزلت آن‌ها را بیشتر و بزرگ‌تر از همه چیز خوانده‌اند، حرمت آن‌ها را مانند حرمت روز حرام، در ماه حرام و در شهر حرام گردانیده سه بار آنرا تکرار نمودند تا مردم اهمیت و عظمت این سه ارزش مهم را با گوشهای شان در این مقام والا بشنوند و امر فرمودند تا این پیام را به مردمانیکه حاضر نیستند برسانند، بار دیگر ایشان توجه و اذهان شانرا به خود جلب نموده از روز، ماه و شهریکه درآن قرار دارند پرسیده و حرمت این مقام‌ها را به آنان یاد آور شدند، هرچند که همه حرمتش را خوب می‌دانستند ولی پیامبر حرمت این سه مقام را درست به مثال حرمت، عظمت و اهمیت خون، مال و آبروی امت اسلام قرار دادند.

حافظ ابن حجر؛ از علمای اهلسنت می‌گوید؛ پیامبر اسلام حرمت خون، آبرو و مال را به حرمت روز، ماه و شهر تشبیه نمودند، به این دلیل که درآنجا مردمی حضور داشتند که حرمت این زمان و مکان را بی نهایت مراعات می‌نمودند و هرگزگمان بی حرمتی و گستاخی را در همچو زمان و مکان نداشتند و اگر کسی که در این زمان و مکان مرتکب عمل بدی می‌شد وی را انسان منفور و بی حیا و بی ایمان می‌شمردند، به این منظور قبل از اینکه حرمت ارزشهای مسلمان را به آن‌ها بیان کنند، حرمت این مقام‌ها را مطرح نمودند تا اهمیت، عظمت و حرمت این ارزش‌ها را در دلهای شان استوار و برقرار سازند.[3]

پیامبر والا مقام و عظیم الشأن مسلمانان که بیش از هرچیز از پایمال شدن حق مومنان و فرزندان نسل‌های آینده بیم داشتند، در این سخنرانی تاریخی باز هم در مورد خون‌ها و حرمت‌ها هشدار داده چنین فرمودند؛ بعد از من کافر مشوید که برخی از شما گردن برخی دیگرتان را بزند[4][1]. چراکه این آگاهی مهمی بود که باید از آن جدا برحذر بود، در احادیث دیگری نیز آمده است که ایشان کسانی را که گردن دیگری را به ناحق می‌زنند کافر نامیده و این کردار را کفر شمردند.

همینگونه سخن دیگری نیز از پیامبر نقل گردیده است که؛ دشنام دادن مسلمان فسق است و جنگ با وی کفر می‌باشد.[5]

پس بر هر مسلمان لازم است تا مواظب و آگاه بوده، مرتکب تجاوز بر خون، مال و آبروی مسلمانان نگردد، زیرا این گناه بزرگیست که عواقب وخیم و فرجامی وخامت بار دارد که ایمان و اخلاص مسلمان را در گرو خسران و زیان قرار می‌دهد.

اگر چه برخی‌تان بر خود نام‌هایی همچون جندالله، سپاه صحابه، حرکت انصار و ... نهاده باشید، اما گمان نمی‌کنم از سپاهیان صحابه باشید که از انصار و سربازان خدا نیز نیستید، یقین بر این است که در صف شیاطین ایستاده‌اید و بر فرمان ابلیس اید. زیرا قلب مسلمان هرگز کینه و عداوت را حمل نکرده و جایی برای فریب و خیانت نمی‌گذارد...

باور یک مسلمان سنی هرگز به او اجازه نمی‌دهد یک کودک 18 ساله و همکیش خود را به جرم آنکه در کنار یک مسجد شیعه ایستاده باشد، بکشد و یا بر عابران و رهگذران شهر به گناه شرکت داشتن در یک جشن مذهبی آتش بگشاید و خوف و وحشت را بر روان و احساسات مردم سوار کند ...!

نه! این خرافات و موهومات دینی هرگز از مذاهب شیعه و سنی نشأت نمی‌گیرد بلکه زاییدۀ ذهن و افکار ضد بشری است که بدون تردید از درس‌های طالبانیسم و تشکیلات مخوف القاعده به جهان بیرون تراوش می‌کند، این فکر و این مکتب، امروز بر جان مردم بلوچ تا حدی سنگینی می‌کند که تا جامعه و خانوادۀ بلوچ و سیستانی را تباه نسازد و تا هنگامیکه این شیرازۀ اتحاد و همزیستی صمیمانه را از هم نپاشد، به جنایت و خونریزی و سبعیت خود مشغول است ...!

ابراهیم حسین‌بر

hosseinbor@live.com



[1] صحیح بخاری شماره ( 1739 )

[2] صحیح بخاری شماره ( 1741 ) وصحیح مسلم شماره ( 1679)

[3] فتح الباری 3/ 0576

[4] صحیح بخاری شماره ( 1741 ) وصحیح مسلم شماره ( 1679 ) از ابی بکره

[5] مجموع الفتاوی از ابن تیمیه 7/

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد