دولت اصلاحات با شعار توسعه سیاسی و نهاد مند کردن آزادیهای مدنی ، با این شعار اصلی دولت تشکیل شد و دولت جناب آقای احمدی نژاد به توسعه اقتصادی مبارزه با فساد و رانت خواری بعنوان برنامه های اصلی خود پا به عرصه اداره کشور گذاشتند
حال این سئوال مطرح میشود هر دو دولت نه تنها به همان شعارهای اصلی نرسیدتد بلکه ضعف اصلی و ناکامی مهم آنها در همان شعارهای مطرح شده بود
چرا و چه عواملی باعث میشود دولتها به اهداف و برنامه های خود نرسند در مرحله اول این بحث نیاز به تحلیل و بررسی عمیق جامعه شناسی سیاسی رفتار ما مردم ایران برمی گردد وقتی دقیق به رفتار جامعه خود نگاه می کنیم ما دارای رفتارهای خیلی ویژه و منحصر به فردی هستیم که متاسفانه این رفتارها عمومیت پیدا کرده اند شما یک روستا را در نظر بگیرید که یک و یا چند طایفه زندگی می کنند فرض کنیم خودشان تصمیم می گیرند کسی را به عنوان بزرگ و سردار خود تعیین کنند .این انتخاب که انجام شد بعد از مدتی همان کسانی که تا دیروز مدافع سر سخت بودند .علم مخالفت را با او بلند می کنند و یا اینکه او را با مشکلاتش تنها می گزارند .در کارهای سیاسی می بینیم عده ایی در هر مقطع انتخاباتی کسی و یا کسانی را در موج افکار و تبلیغات می اندازند و وقنی به پیروزی رسیدند تا مدتی با هم کار می کنند و بعد از مدت کمی همان تعداد کم از شورا با هم وارد اختلاف و جنگ و نزاع شده اند شما یک بررسی اجمالی از تمام شوراهای شهرهای کوچک و بزرگ بزنید قریب به اکثریت انها یا اختلاف دارند و یا حتی جدا شده اند
چرا و به چه علت آنچه به نظر اینجانب می رسد
1 .هنوز تمرین و مشارکت جمعی در نهاد خانواده و اجتماع ما نهادینه نشده است .
2 . توسعه فردگرایی جامعه ما برجمع گرایی از ارجحیت بیشتری برخوردار است.افراد در جمع حضور دارند و مشارکت می کنند اما در درون خود به فکر به کرسی نشاندن خواسته های خود هستند و اگر نرسیدند آن فرد را متهم به ناتوانی و در مقابل او به مخالفت بر می خیزند
3 .برنامه محوری بر اساس فکرجمع محور در مقابل افکار شخصی از ارزش کمتری برخوردار است یعنی اینکه هر کس تلاش دارد نظر خود را بر جمع غالب کند
4 .همه امور ما سیاسی شده اند یک تفکیک منطقی بین امور سیاسی از امور اجتماعی و کارهای تخصصی و واگذاری امور بر اساس توانمندیهای تخصصی صورت نمی گیرد
5 .متاسفانه علی الرغم تمام شعارها در مقابل قدرت و ثروت جامعه فرد محور و شهر محور فامیل محور است تا نگاه ملی بر آن حاکم باشد
6 .برای برون رفت از مشکلات کشور در این مقطع که بجد نیاز به اقتصاد مقاومتی داریم استقرارتفکر نظام مدیریتی دهه شصت .کار برای خدا کردن .در عمل به امور رضایت خدا بر رضایت مخلوق غالب شدن .نگاه به میز ریاست فقط و فقط رسیدن فرصت برای خدمت به خلق خدا تا ریاست کردن بر مجموعه و از او به عنوان طمعه برای زسیدن به اهداف شخصی استفاده نکردن
7.رقابت سازنده جایگزین تخریب ناصواب
8 .نگاه به بیت المال نگاه امانتی باشد که حقوق بیش هفتاد میلیون انسان در آن است و ریال به ریال آن در کارنامه اعمال ما نوشته میشود .اما متاسفانه نگاه به بیت المال نگاه گوشت قربانی است .اگر همین ارقامی که سالیانه در اختیار دستگاههای دولتی است در اختیار بخش خصوصی بود بسیاری از مشکلات حل شده بود اما مناسفانه هزینه تمام شده طرحهای دولتی در مقابل بخش خصوصی بسیار بیشتر است
9 .ما اخلاقی داریم تا زمانی که با فردی و یا گروهی احساس برابری کنیم خوبیم اگر بالاتر رفت شروع می کنیم پشت سرش به حرف زدن اقا ال است بل است حالا بزرگ شده صاحب ریاست شده پول دارد شده تحویل نمی گیرد او هم فکر می کند حالا من به جایی و یا مال و ثروتی رسیدم و یا قدرتی بدست آوردم با من حسودی می کنند بدشان می آید .نگاه بخش زیادی از جامعه ما نگاه بدبینانه و انتقادی است تا نگاه اصلاحگرانه و کمک کردن به هم 10 .متاسفانه در جامعه ما قدرت و ثروت بیش از اندازه تکریم و حتی نعظیم میشوند تا زمانی که این ارزش گذاری های بیش از اندازه از این دو مورد برداشته نشوند و با ایمان واقعی و خالص به خداوند و رضایت آن پروردگار بزرگ جایگزین در قلبهای ما نشود و بزرگی این دو کالای کاذب از وجود ما بیرون نرود ما در مسیر بر زندگی خوب اجتماعی و سیاسی و عبادی دچار مشکل هستیم هر کسی تلاش می کند تا پا بر گردن دیگری بگذارد و او را نردبان خود برای رسیدن و یا دیدن این دو کند .
حسین طوقی