بار دیگر تعداد دیگری از فعالین سیاسی خارج از کشور گرد هم آمدند و کنفرانس دیگری در پاریس برگزار شد. انگیزه برگزاری این نشستها گویای این است که جمهوری اسلامی در حال فروپاشی است و برای پر کردن خلا سیاسی دوران پس از جمهوری اسلامی نیاز به یک مجموعه یا نهادی هست که در طول دوران گذار پس از جمهوری اسلامی به کار آید.
انگیزهها برای برپایی این کنفرانسها چه هست.؟ با تفکری است که چنین میپندارد که تعدادی از فعالین خارج از کشور میتوانند با شرکت در یک کنفرانس دو روزه «آلترناتیو» شوند و دوران گذار پس از جمهوری اسلامی را مدیریت کنند. نخستین مشکل چنین نشستهایی مشکل مشروعیت است. اگر قبول کنیم که مشروعیت از رای مردم بوجود میآید، افرادی که در این کنفرانسها شرکت میکنند هیچگونه اختیاری از سوی مردم دریافت نکردهاند که مشروعیتی برای آلترناتیو بودن یا مدیریت دوران گذار داشته باشند. اینان نه تنها چنین مشروعیتی ندارند بلکه اکثریت قریب به اتفاق آنان حتی در بین مردم عادی، چه داخل و چه خارج، برای ایرانیان خارج از کشور هم حتی شناخته شده نیستند و نباید هم نگران خلاء سیاسی پس از جمهوری اسلامی بود.
این کنفرانسها جز اتلاف وقت و هزینه، نتایج چندانی ندارند. حتی باعث ایجاد اتحاد بیشتر میان همین فعالین شرکت کننده هم نمیشوند. کنفرانسها اغلب بحث آزاد هستند و تا کنون هم بیشتر باعث تنش و جدال شرکت کنندهها شده است تا اتحاد آنان. کلا اینکه یک نشست چند روزه بتواند باعث اتحاد نیروها شود فکری باطل هست. نه مردم ما و نه فعالین سیاسی ما، با کنفرانس و همایش متحد نمیشوند و شرکت کنندهها هم غالبا اصلا نیرویی نیستند که بتوان از نشست آنها بعنوان «اتحاد نیروها» نام برد. برفرض اینکه آنها با هم متحد شوند هم میشود جمع صفر به علاوه صفر به علاوه...صفر که باز میشود همان صفر.
مشکل اصلی اینجاست که اکثر اینها نمیدانند که مخالفین خارج کشور باید «چه» کنند و رسالتشان چیست ؟ مخالفین خارج کشور نه توان این را دارند که جمهوری اسلامی را سرنگون کنند و نه مردم آگاه و فعالین داخل کشور از آنها خواستهاند که «خارج از کشوریها» این کار را برایشان انجام دهند.
عقل سلیم حکم میکند: این همه هزینه مالی برای کاری که بیش از 30 سال است نتیجه نداده بیهوده هست. آیا وقت آن نرسیده است که دست کم بیش از این برای کاری که تا کنون نتیجهای نداده و بالمعال فرجامی ندارد، هزینه نکنیم؟
بهزاد امیری