سرزمینم بلوچستان

اخبار بلوچستان,فرهنگ بلوچستان,تاریخ بلوچستان و جهان

سرزمینم بلوچستان

اخبار بلوچستان,فرهنگ بلوچستان,تاریخ بلوچستان و جهان

آمارها از بلوچستان چه می گویند؟ (بخش اول)

 

 

تحلیل آماری مسایل اجتماعی بلوچستان

پژوهنده؛ ابراهیم حسین بر -

*نشریۀ آنلاین استون، سلسله مقالات اختصاصی با مضمون تحلیل آماری ابعاد اجتماعی- سیاسی بلوچستان منتشر می نماید

بحث بلوچستان که مطرح می شود، انبوهی از نظریات و دیدگاه های ضد و نقیض حول محورهای اجتماعی و سیاسی پراکنده می شود، برخی از معضلات و مشکلات پایان نایافته و حل نشده برای مردمانی که در بلوچستان زندگی می کنند، شکل نامناسب و آزار دهنده ای پیدا کرده و ازین جهت در محافل رسانه ای و اجتماعی استان و همچنین احزاب اپوزیسیون خارج از کشور راه یافته و تا حدودی میتوان گفت برحسب اغراق یا واقعیت در سطح نسبتا گسترده ای ابعاد فرامنطقه ای پیدا کرده است.

بلوچستان جامعه ای است رو به توسعه که در طی چند دهۀ اخیر، در بسیاری از معیارهای مترقی جهانی و شاخص های توسعۀ کشور رشد قابل ملاحظه ای داشته است. با این حال مشکلات اقتصادی و وضعیت ناملاطف اجتماعی که مردم بلوچ روزانه با آن در حال نزاع هستند، نه از نظرها پنهان شده و نه توسط مردم یا حکومت انکار شده است. البته منصفانه تر اینست که معضلات جاری مردم بلوچ، هر چند از عوامل و دلایل متعدد بیرونی و درون اجتماعی ناشی می شود، اما نمی توان حالت ایستا و انباشتگی را به آن نسبت داد، چراکه در اثر تعامل همیشگی مردم- دولت، همواره در جهت رفع آن تلاش شده و دغدغه وجود داشته است.

حول مسایل اجتماعی، سیاسی و اقتصادی بلوچستان، پرسش های بسیاری مطرح شده و می شود، اینکه دیدگاه، بینش و نگرش کلی مردم بلوچ چیست؟

وضعیت اقتصادی مردم بلوچ چگونه است؟

تحرکات اجتماعی در بلوچستان بر چه مبنایی قرار دارد؟

بازتاب اخبار و تفاسیر از زندگی و وقایع موجود در جامعۀ بلوچ در رسانه های دولت و مخالفین (اپوزیسیون) تا چه حد واقعیت دارد؟

بینش سیاسی مردم بلوچ نسبت به دولت و حکومت چگونه است؟

هنجارها و ناهنجار های اجتماعی تا چه حد واقعیت دارد؟

رشد وضعیت آموزش چگونه است و اگر رشد منفی داشته دلایل آن چیست؟

بعد خانوار و رشد جمعیت در چه سطحی قرار دارد و چه تاثیری بر کیفیت زندگی مردم داشته است؟

آیا در میان جامعۀ بلوچ تمایلی به بهبود وضعیت فعلی وجود دارد یا خیر؟

آیا موانعی بر سر بهبود وضعیت اقتصادی- اجتماعی مردم وجود دارند؟ این موانع چه هستند؟

و نهایتا چشم انداز قابل انتظار از بلوچستان آینده چگونه است؟

با طرح چنین پرسش هایی، لابد اذهان عمومی بدنبال پاسخ و شفافیت است، در راستای این موضوع بر آن شدیم تا با نگاه واقع گرایانه، آمارهای رسمی، مستقل از دولت و قابل اتکای مربوط به بلوچستان را مورد کاوش قرار دهیم.

نکتۀ دیگر اینکه هرچند یافته های مورد بحث شکل اجتماعی دارد و بعد اجتماعی زندگی مردم را مورد بررسی قرار داده است، اما نمی توان گفت دیدگاه های سیاسی تاثیری در نتایج پژوهش نداشته، بنابراین میتوان برخی مفاهیم سیاسی را در آمارهای منتج دخیل دانست.

ذکر این نکته ضروریست که تحقیقات مذکور، اخیرا و توسط یک فعال کرد که هم اکنون در خارج از کشور بسر میبرد، بطور مستقل انجام شده و حاصل یافته های این پژوهش مختصرا بیان گردیده است، در این تحقیق میدانی که سعی شده تمامی گروه های جمعیتی و اقشار جامعۀ سیستان و بلوچستان شامل شده و نتیجه گیری و استنتاج از موضوع بصورت مقایسۀ آمارهای مربوط به اتباع بلوچ و غیربلوچ استان بیان شده است.

سوال اساسی که در این پژوهش مطرح شده، اینست که مشکلات مردم بلوچ از کجا ناشی می شود؟

پاسخ با مقایسۀ وضعیت بلوچ و غیربلوچ ساکن استان است

تحصیلات و آموزش

آموزش، امروزه بعنوان مهمترین عامل توسعه و اعتلای فرهنگ و دانش بشری شناخته می شود. نهادهای آموزشی بواسطۀ انتقال مفاهیم علمی، تجربی و ارزشی، مسئولیت پرورش دانش آموزان در جهت تحقق جامعه ای سالم و توسعه یافته در تمام ابعاد را برعهده دارند. در چنین جامعه ای تحصیل برای رسیدن به یک مرتبۀ عالی برای تولید علم و پرورش مهندسی فکر، برای عموم افراد جامعه لازم و شایسته است. سیستان و بلوچستان بعنوان استانی که همواره پسوند محرومیت را با خود داشته است، اینچنین نیاز مهم و مبرمی را بشدت احساس می کند، که همانا با تشکیل بسترهای فرهنگی و توسعه محور، از جامعۀ پوسیده، خرافی و آلودۀ کنونی رهایی یابد و با فرزندانی دانشمند و دانش پیشه جهان بینی جدیدی را تجربه نماید.

مردم بلوچ همواره این سوال را در ذهن داشته اند که چرا افراد و خانواده های غیر بلوچ از موقعیت شغلی بهتر، نفوذ بیشتر در جامعه و لابد وضعیت مالی مناسب تری برخوردار هستند، احزاب و گروه های خارج از کشور دائماً این پتک را بر سر حکومت کوبیده اند که به لحاظ استخدام و ارتقای شغلی، تبعیض آشکار را در قبال مردم بلوچ اعمال می نماید، متاسفانه این ادعای ناپخته بدون آن مطرح می شود که به ریشۀ اینگونه معضلات رجوع کنیم.

جای دارد ما مردم بلوچ خود بحال خود تاسف بخوریم، چراکه آمارهای متقن و موثق حاکی از آن است که این تبعیض نه از سوی حکومت، بلکه خود ما بر جامعه و مردم خود روا داشته ایم، مردم بلوچ خود این ستم را برقرار ساخته و صراحتاً باید گفت گروه های مذهبی و افراطی با وهمیات نابخردانۀ خود این ستم و تبعیض را تشدید نموده اند.

هرچند وضعیت و کیفیت آموزش در سیستان و بلوچستان آنگونه نیست که جای تشکر و تقدیر باقی باشد، اما بهرصورت اگر اصرار و استمرار خدمات آموزشی دولت برای بهبود و گسترش سواد آموزی و تحصیلات در استان نبود، قابل پیش بینی نیز نبود که این وضعیت نابسامان بی سوادی و جهل مرکب به کجا ختم شود.

امیدوارم تفاوت آمارها جامعۀ بلوچ را بر آن دارد تا با عزمی جدی، شکاف موجود را از میان بردارند.

منطبق بر پژوهش های صورت گرفته، در استان سیستان و بلوچستان، بیشترین و مهمترین تفاوت میان دو گروه بلوچ و غیر بلوچ، در حوزه تحصیلات و سواد است، در تحقیق انجام شده، پاسخگویان بلوچ به طور متوسط 6/5 سال تحصیل کرده‌اند، در حالی که غیربلوچ‌ها حدود 7/8 سال تحصیل داشته‌اند. در شرایطی که 9/33 درصد بلوچ‌ها بی ‌سواد و 8/32 درصد تحصیلات ابتدایی داشته‌اند، غیربلوچ‌ها فقط 7/15 درصد بی ‌سواد و 8/16 درصد دارای تحصیلات ابتدایی بوده‌اند. این نسبت‌ها برای تحصیلات عالی (فوق دیپلم و بیشتر) به ترتیب 3/2 درصد (بلوچ) در برابر 9/11 درصد (غیر بلوچ) بوده است که حکایت از شکاف زیاد میان دو گروه از حیث تحصیلات میی نماید. در واقع شاید بتوان گفت یکی از علل تفاوت‌های فرهنگی میان دو گروه، تفاوت در سطح تحصیلات آنهاست.

این تفاوت برای تحصیلات پدر و مادر پاسخگویان نیز وجود دارد، اگر چه به شدت تفاوت سطح تحصیلات پاسخگویان نیست. بنابراین می‌ توان گفت شکاف مذکور به مرور زمان افزایش یافته است.

بعد خانوار

بعد خانوار که نشان دهندۀ میزان زاد و ولد و رشد جمعیت است، نزد دو گروه تفاوت معنی‌داری دارد. در حالی که بعد خانوار نزد بلوچ‌ها حدود 7/5 است در غیربلوچ‌ها 5/4 می باشد که حکایت از تفاوتی آشکار می ‌نماید. رشد سطح خانوار در خانواده های بلوچ به تبع خود بر مشکلات و محدودیت های اقتصادی خواهد افزود و در ادامه به معضلات و نابسامانی های اجتماعی دامن خواهد زد، ترک تحصیل فرزندان بعلت ناتوانی در تامین نیازهای اقتصادی خانواده ها و در نتیجه کودکانی را به بار خواهد آورد که علاوه بر محرومیت از سواد و تحصیلات دست به هر گونه کاری اعم از قاچاق و کارگری و زباله جمع کنی، بدون لحاظ پذیرش اجتماعی و قانونی اینگونه کارها خواهند زد. امیدوارم با نگارش این نوشتار، منتقدین و مخالفین داخل و خارج از کشور به این واقعیت رسیده باشیم که پدیده ای بنام "کودکان کار" و "طفلکان آواره و پرسه زن در کوچه و خیابان" نه یک تبعیض سیستماتیک از سوی حکومت، بلکه نتیجۀ تراکم و انفجار جمعیتی است که در خانواده های استان وجود دارد و آنهم تحت تاثیر موعظات ملایان محترم، برای گسترش و افزایش نسل! بدون آنکه اندکی ازین دغدغۀ اشتباه و زیانبار را به تامین نیازهای مادی و معنوی و آموزش و تربیت فرزندان اختصاص دهند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد