تحلیلی درباره ساختار عقیدتی سران حزب توسعه و عدالت
ترکیه قدرت نرم را در احیای جریان اخوانی می بیند و در واقع، سیاست معروف عثمانی گری در قالب اسلام اخوانی ترکیه ای قرار است بروز یابد. نقطه عطف حمایت از این تفکر را باید در اقدامات مداخله جویانه ترکیه در سوریه دانست که عرصه تقابل جریان علوی و جریان اخوانی تلقی می شود.
سرویس سیاسی «فردا»؛ بیش از یکسال و نیم از آغاز تحولات سوریه می گذرد؛ تحولاتی که از همان ابتدا تحت تاثیر مداخله آشکار بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای آغاز شد و هر روز ابعاد پیچیده تری به خود گرفت.
اما در میان تمام بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای که منفعت خود را در متشنج کردن اوضاع سوریه می بینند نام ترکیه نیز به چشم می خورد، همسایه ای که از همان آغاز سعی کرد نقش مهمی را در تحولات برعهده گرفته و به عنوان یک رهبر منطقه ای، اوضاع را تحت کنترل خود درآورد. رجب طیب اردوغان نخست وزیر ترکیه به همراه سایر مقامات این کشور، تقریبا از همان آغاز تحولات سوریه، خط مشی خود را مبنی بر حمایت از مخالفان تعیین کردند و از سقوط قریبالوقوع رژیم بشار اسد خبر دادند.
اما سوالی که از همان ابتدای بروز اختلاف میان ترکیه و سوریه ذهن تحلیلگران را به خود مشغول کرد دلایل مخالفت ترکیه با نظام بشار اسد بود. با اینکه دلایل مختلفی برای بروز تعارضات میان این دو کشور مطرح می شود اما شاید بتوان از گرایشات قومی و مذهبی با وجود اسلامی بودن هر دو کشور به عنوان یکی از عمده دلایل این اختلافات نام برد.
پس از روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه در ترکیه با اینکه تحولات نوینی در سیاست خارجی همسایه شمال غربی ایران پدید آمد اما دیری نپائید که تحولاتی که در آغاز به نام اسلامگرایی نوین مشهور شد به تدریج جای خود را به غربگرایی و حرکت در مدار غرب داد.
گسترش موج بیداری اسلامی در خاورمیانه، روند شفاف سازی ماهیت مذهبی سران ترک را تسریع بخشید و اسلام گرایی رهبران ترکیه بخصوص اردوغان را درمعرض آزمایش قرار داد و نشان داد با اینکه سردمداران ترکیه داعیه مسلمانی دارند اما به دنبال عثمانیگری نوین و یا احیای خلافت عثمانی هستند و در واقع قصد دارند با تجدیدنظر طلبی در سیاست خارجی خود توازن قوا در منطقه را به سود کشورشان بر هم زده و ترکیه را مدار و محور تحولات منطقهای کنند.
اسلام گرایی اردوغان؛ ژست یا واقعیت؟
حزب رفاه ترکیه به رهبری رجب طیب اردوغان، به دلیل سابقه گرایش به جریان اخوان المسلمین و داشتن ریشه در حزب رستگاری ملی به رهبری مرحوم نجم الدین اربکان، یک حزب اسلام گرا شناخته می شود. موضع گیری های اندک متفاوت و به ظاهر مستقلانه رهبران حزب رفاه در قبال جهان اسلام و بخصوص مسئله فلسطین و واکنش های احزاب لائیک و طرح کودتای افسران علیه آنها، این امید را درمیان مردم ترکیه و منطقه به وجود آورد که این کشور در حال رهایی از اردوگاه غرب و صهیونیسم بین الملل است.
ترکیه در زمان اردوغان در ظاهر با رژیم صهیونیستی وارد چالش شد و بارها مواضع ضدصهیونیستی گرفت که می توان به نمونه هایی از جمله مجادله اردوغان با شیمون پرز و ترک جلسه به نشانه اعتراض ، ارسال کاروان دریایی انسان دوستانه برای نوار غزه تحت عنوان کشتی مرمره که مورد حمله کماندوهای اسرائیلی قرار گرفت و.. همه و همه نشان از حرکتی ضد صهیونیستی داشت . اما تحولات بیداری اسلامی ترکیه را در آزمونی دشوار قرار داد. این کشور با همراهی عربستان و قطر به یکباره با اتخاذ سیاستی متناقض با رویکردهای پیشین ، از هیچ کوششی برای تضعیف محور مقاومت یعنی سوریه دریغ نورزید.
تمایل ترکیه برای ملحق شدن به اتحادیه اروپا ،روابط تنگاتنگ با ایالات متحده ، نوشتن سیاست دیکته شده آمریکا در سوریه ، استقرار سپر موشکی در خاک ترکیه، حضور نیروی دریایی در دریای سیاه از جمله عواملی هستند که برخی تحلیل گران معتقدند در رفتار تناقضآمیز دولت ترکیه موثر بودهاند. ترکیه همواره ادعای حمایت از حماس را مطرح می کند و از طرفی از انجام هر اقدامی بر علیه دولت سوریه- به عنوان محور مقاومت- کوتاهی نمی کند.
منافع ترکیه مستلزم حمایت از اخوانی های سوریه
باید گفت ترکیه به دنبال تقویت جریانهای اسلامی اخوانی که به نوعی حزب عدالت و توسعه منسوب به آن می باشد، است. در واقع ترکیه به دنبال این است که اخوانی های سوریه جایگزین علوی های این کشور شده و در مرحله بعد بشار اسد از قدرت کناره گیری کرده و ترکیبی از اخوانی ها و نیروهای غربی بر مسند قدرت سوریه بنشینند.
باید گفت از گذشته رقابتی سنتی میان اسلام اخوانی و شیعی وجود داشته که اکنون مجال بروز یافته است. ترکیه قدرت نرم را در احیای جریان اخوانی می بیند و در واقع، سیاست معروف عثمانی گری در قالب اسلام اخوانی ترکیه ای قرار است بروز یابد. نقطه عطف حمایت از این تفکر را باید در اقدامات مداخله جویانه ترکیه در سوریه دانست که عرصه تقابل جریان علوی و جریان اخوانی تلقی می شود.
ترکها تصور میکنند که از کانال حمایت از جریان اخوانی سوریه و حذف جریان علوی ضمن اینکه 3 رقیب ایران،عراق و سوریه را ضعیف میکنند به نوعی میتوانند خود را در مقام ناجی کشورهای محافظه کاری مانند عربستان سعودی و کشورهای حاشیه خلیج فارس قرار دهند و بر نفوذ خود در منطقه بیفزایند که در این مسیر رژیم صهیونیستی هم از منفعت آن بهره مند می شود.
در حقیقت ترکیه در سوریه به دنبال یک آرمان منحصرا سنی است. آنکارا نه تنها از رویارویی با رژیم علوی سوریه استقبال میکند بلکه با حکومت شیعه عراق هم دچار مشکل و تنش است.
حزب حاکم عدالت و توسعه در ترکیه در داخل این کشور هم، نگاه یکسان و عادلانهای به مسئله قومیت و گرایشهای گوناگون ندارد. در داخل ترکیه هم اقلیتهایی چون علویها و کردها مورد سرکوب قرار گرفته و به سختی زندگی میکنند. به گفته برخی منابع در همین سه سال گذشته 8 هزار سیاستمدار و فعال کرد ترکیهای به زندان افتادهاند. کردهای ترکیه هم مانند کردهای سوریه خواستار برابری و شرایط بهتر زندگی هستند.
در حالی که تخمین زده میشود که علویها نزدیک به 15 درصد از جمعیت ترکیه را تشکیل میدهند اما آنها صدها سال است که مورد دشمنی سنیهای تندرو در ترکیه هستند و در تبعیض زندگی میکنند. خواسته آنها این است که به عنوان یک جامعه مذهبی به رسمیت شناخته شوند.
با نگاهی به رفتار متناقض رهبران ترک می توان بر باور برخی از کارشناسان صحه گذاشت که معتقدند اسلام گرایی دولت کنونی ترکیه و شخص اردوغان رهبر حزب توسعه و عدالت ، سناریویی آمریکایی است که برای مقابله با توانمندی مقاومت اسلامی در منطقه و گسترش محبوبیت آن در جهان اسلام، طراحی شده تا جریان به ظاهر اسلامی و طرفدار فلسطین و جهان اسلام اما رقیب با انقلاب اسلامی ایجاد شده و بر موج اسلام خواهی در منطقه سوار شود.
به گفته بسیاری از تحلیل گران بین الملل، ترکیه اگر واقعا حامی مردم فلسطین و ملت های مسلمان عرب می بود حتما روابط نامشروع خود را با رژیم صهیونیستی قطع می کرد یا کشور سوریه را که در خط مقدم مبارزه با اسراییل قرار دارد و در جریان قیام های مردمی در خاورمیانه آرام بود، متشنج نمی ساخت . هرچند پیش از این نیز ترکیه به قیامهای مردمی در عربستان و اردن توجه نکرده و از سرکوب خونین قیام مردم بحرین توسط نظامیان اشغالگر عربستان و نیروهای آل خلیفه جز در برهه ای کوتاه با سکوت معنی دار حمایت کرده بود.