به گزارش سرویس سیاسی جام نیوز، وب سایت "پیک نت" (Pyknet) در واکنشی بسیار تند نسبت به تحرکات سیاسی اخیر "رضا پهلوی" می نویسد:
"شاه" همه جوانانی که عقل، شعور همراه با شهامت و از جان گذشتگی داشتند و فکر می کردند که حکومتی که بر آن ها حاکم است، جنایتکار و کودتاچی است و آن را برنمی تافتند، به زندان و زیر شکنجه انداخت. برای خواندن ساده ترین کتاب ها که فقط کنایه ای به ظلم و جور حکومت در خود داشت، 5 سال زندان روی شاخ خواننده بود.
در عوض، لباس احرام می پوشید و به حج می رفت. در عوض می گفت در تپه های امامزاده داوود هنگامی که از اسب سقوط کرده، حضرت عباس(ع) او را از وسط راه گرفته که آسیبی نبیند! در عوض در ایام محرم مراسم روضه خوانی بر پا می کرد...
در جامعه هیچ حزب و سازمانی که سخنی بر خلاف میل همایونی بگوید نمی توانست پا بگیرد و فعالیت کند. شاه هر قدر هم که لازم دید کشت. ساواک "احمد آرامش" برادرزن شریف امامی، را در پارک ملت فقط به جرم اینکه از جمهوری صحبت کرده بود به رگبار بست.
خود بیل کلینتون و وزیر خارجه اش در سازمان ملل اذعان کردند که در ایران در سال 1332 کودتا کردند و شاه فراری را به ایران آوردند و با کشتار آزادی خواهان، دوباره بر اریکه قدرت نشاندند.
تخت شاهی در اثر فعالیت های "شعبان بی مخ" ها بود که دوباره زیر پای شاه قرارگرفت.
گفته می شود: مردم صبح می گفتند "زنده باد مصدق" و عصر می گفتند "زنده باد شاه"[!]
اگر این موضوع واقعیت داشت، پس زندان های بعد از کودتا را از چه کسانی پر ساختند؟ نه؛ مردم را احمق فرض نکنید! آن ها که صبح می گفتند زنده باد مصدق، اگر شناسایی شدند، دستگیر، زندانی و تعداد زیادی هم به جوخه های اعدام سپرده شدند و آن ها که ناشناس ماندند، در خانه ها برای سقوط رئیس دولت ملی زار گریستند. برای برگشت دوباره جنایتکار و از دست رفتن آزادی تازه به دست آمده، در گوشه خلوتشان برای آینده ایران و مبارزین در بند، زانوی غم بغل کردند.
نه دوستان! طرفداران شاه در آن روز "رمضان یخی" ها، "ملکه اعتضادی" ها، "شعبان بی مخ" ها و امثال آن ها بودند، زیرا که شاه، شاه اوباش و جانیان بود نه شاه مردم.
نگاه کنید به عکس العمل هواداران «رضا پهلوی» فرزند محمدرضا، در همین آمریکا نسبت به گفتار منتقدی [بهرام مشیری] که مستند صحبت کرد و به همراه گفتارش تصاویر واضحی از دموکراسی که شاه می خواست به مردم ایران تعلیم دهد، به نمایش گذاشت. واکنش هواداران رضا پهلوی در مقابل این مرد چه بود؟ اینجا دیگر ایران نبود که ساواک زبان از کام ایشان بیرون بکشد و ببرد، ولی ببینید که در چه نشریات و رادیوتلویزیون هایی چه ناسزاهایی که نثار ایشان نشد!
حالا همین رضا پهلوی با این هواداران صبور و آزادی خواهش می خواهد شاه بشود! عربستان سعودی هم مثل پدر ایشان مشغول دادن آموزش دموکراسی به مردم عربستان است و می تواند کمک کند و ایشان را بر اریکه قدرت بنشاند. در حقیقت این آشی که برای مردم به اسارت گرفته ایران پخته شد، نتیجه خیانت های شاه و جهانخوار بودن امریکاست. پیش از سقوط شاه در ایران، چهل هزار مستشار امریکایی و خانواده هایشان مشغول دادن تعلیم دموکراسی به ارتش شاهنشاهی بودند!
نویسندگان موافق شاه یا بسیار جوانند و به وسیله پدرانشان شستشوی مغزی شده اند و یا همان همراهان شاه هستند که در غربت حالا دیگر کم کم به صندلی چرخ دار نیازمندند.
بهتر است به جای افتادن در دامی که امریکا برای بلعیدن ایران پهن کرده است و رضا پهلوی را هم صیاد قرار داده است، گوشه عافیت را رها نسازند و این آخر عمری را در استراحت سپری سازند و اگر نیازی به سواد و مطالعه احساس کردند، خوب است کتاب "همه آدم های شاه" نوشته «استیفن کینزر» را بخوانند تا کمی از خیانت های شاه آگاه شوند؛ همان شاهی که آنچنان به قدرت چسبیده بود که دو سال قبل از سقوطش حاضر نشد جایش را به همین رضا پهلوی بسپارد و فرح را نایب السطنه قرار دهد و خودش کنار برود؛ آن وقت هم رضا پهلوی آرزو به دل نمی ماند، هم خودش با آبروتر کشور را ترک می کرد!
شاکی آن شاه از همه بیشتر خود رضا پهلوی باید باشد. پسر "تن پرور"ی که همه سال های دوری از وطن فقط ول گشته و هنوز نمی داند کار چیست، خودش را با "گاندی" مقایسه می کند. گاندی از مال دنیا فقط یک بز داشت که از شیر او ارتزاق می کرد و همه همتش را برای اعتلای وطنش به کار می بست.
خانم ها! آقایان!
شکنجه، کشتار و زندانی کردن، نه "کیلویی" است و نه "متری" که مثلا بگویید شاه کم شکنجه کرد و یا کم کشت. فراموش نکنیم در اواخر حکومت شاه از صدها روزنامه ای که از زمان مشروطیت در ایران منتشر می شد، فقط سه روزنامه "اطلاعات" ، "کیهان" و "آیندگان" به جا مانده بودند.
شاه تحمل کمترین انتقادی را نداشت. کدام شاه در دنیا حزب می زند و به همه مردم می گوید یا بیایید عضو حزب من بشوید یا از کشور بروید بیرون؟! انگار کشور خانه شخصی اوست که بایستی اگر او نخواست، مردم از کشور بیرون شوند! تازه تنها فردی که تقاضای پاسپورت برای خروج از ایران کرد، ساواک دستگیر و زندانیش کرد!
حالا این آقای رضا پهلوی، در کجا و کِی کتابی نوشت و از سیاست ها و جنایات پدرش انتقاد کرد؟
طرفداران رضا پهلوی بدانند، اگر رضا پهلوی واقعا طرف مردم کشور را داشت، اول بایستی با کارهای پدرش جزء به جزء تسویه حساب می کرد، نظرش را راجع به کودتای 28 مرداد 1332 اعلام می نمود و می گفت که پدرش جنایت کرد و مواضع خودش را روشن و شفاف بیان می کرد. اینکه او در آن زمان کودک بوده و دستش به خون هیچکس آلوده نیست، مانع از این نخواهد شد که برخورد جدی با سیاست پدرش بنماید.
اگر واقعا اعتلای میهن و مردمش مورد نظرتان هست، به جای فحاشی به مخالفانتان، بروید یقه شاهزاده تان را بگیرید و از او بخواهید که به این سؤالات پاسخ گوید...
اینقدر خود را بی آبرو نکنید و دفاع از شاهی را که کارنامه ای سیاه تر از ذغال دارد، به همان رضا پهلوی وا گذارید که فکر می کند پدرش با کشتار، آموزش دموکراسی می داده!
تازه اگر مردم دلشان برای شاه داشتن لک زده باشد، مگر قحط الرجال است که رضا پهلوی را انتخاب کنند؟
همان مجلسی که رأی به سقوط احمدشاه قاجار داد، رأی به سقوط سلسله پهلوی هم داده است. چطور آن مجلس قانونی بوده، ولی مجلسی که از سلسله پهلوی خلع ید کرده است، غیرقانونی است؟!
حالا اگر مردم شاه خواستند، یکی برای خودشان از بین مردمان سیاسی خوشنام انتخاب می کنند و یک سلسله تازه می زنند، چه نیاز به رضا پهلوی که از نوجوانی در یک کشور دور از ایران زندگی کرده و آنقدر دچار اوهام است که مانند "دن کیشوت" خود را در نقش نلسون ماندلا و گاندی می بیند!