ابراهیم حسین بر
بسیاری از نیروهای سیاسی بلوچ که در خارج از کشور بسر میبرند، آرمان خود را بر تجزیۀ ایران و استقلال بلوچستان از ایران و پاکستان قرار داده اند، آنها چنانکه ادعا دارند، آینده ای را برای بلوچستان آرزو می کنند که به "حاکمیت مردم بلوچ" بر سرزمین خودشان منجر شود. ظاهربینی و سطحی نگری بر موضوع ممکن است برخی را به تردید وادارد، اما اگر تجارب کشورها و ممالک دیگر را بر این مسئله خاصا مورد قیاس قرار دهیم، سنجش نقاط ضعف و قوت حادثه ای بزرگ همانند وقوع استقلال و یا خودمختاری برای بلوچستان، این منطقۀ بزرگ را سراسر در هرج و مرج سیاسی، اجتماعی و اقتصادی فرو خواهد برد و حتی ساختارها و نظم اداری – اقتصادی موجود را نیز به نابودی خواهد کشاند.
حامد کرزی، رئیس جمهور افغانستان می گوید دیگر مصلحت گرا نیست و از مصلحت نگری خسته شده است. آقای کرزی خطاب به حاضران در جلسه گفت؛ "مرا همه شما مصلحتگرا گفتهاید، تا حالا بودم ــ به دلائلی ــ اما بعد از این حرف تغییر کرده است. اصلاحاتی را در امور داخلی میآورم."
اپوزیسیون بلوچ دائما بر نقش قبیله ای عشیرتی خود تاکید دارد و خان زادگی و اشرافی گری خود را به رخ عوام می کشد، همین امیال و آرزوها او را به تکاپو واداشته است تا ناچاراً یک مسئلۀ نامفهوم و نامتجانس با دنیای مدرن بنام "حکومت مستقل بلوچستان" را مطرح کند، هدف اما همه می دانیم که بازگشت به دوران تلخ خان و رعیت است، تا از کاسۀ رعیت بگیرند و بر سفرۀ خان بیفزایند، در حالیکه جمیع مردم بلوچستان می دانند چنین سیستم ناقصی هرگز برپا نخواهد شد، زیرا این مردم قاطعانه در مقابلش ایستاده اند و آثار و افکارش را نیز از میان خود برچیدند.
اپوزیسیون بلوچ بدنبال حکومتی است که نوع مدرن تر آن بیش از 10 سال است که با مشارکت نظامی، سیاسی و اقتصادی 28 کشور عضو ناتو و همکاری اقتصادی اکثریت کشورهای جهان، در افغانستان آزموده شده است. علیرغم وام های کلان بلاعوض و غیره، علاوه بر خیرات و صدقات کشورهای دوست و همسایه، علیرغم حضور همیشگی نمایندگان سازمان ملل، علیرغم مشارکت فعال شرکت های خصوصی و دولتی امنیتی و ابزار و ادوات آنها، با این وجود، حامد کرزی می گوید کشورش دچار بحران است و فساد اداری و سیاسی دامنگیر حکومت شده است.
کرزی خوب می داند که تاکنون افغانستان بر چرخ اقتصاد کشورهای بیگانه چرخیده است، و اکنون که زمان واگذاری مسئولیت ها به مردم افغان فرارسیده است، او کاملا به این موضوع واقف است که "کشورش مسئولیت پذیر نیست" ، زیرا سیستم سنتی جامعه که توانایی تطابق با معیارهای مدرن جهانی را ندارد، آخر چوب لای چرخ آن اقتصاد و نظام نوپا خواهد گذاشت و افغانستان را بسوی آینده ای نامشخص سوق خواهد داد.
هیچگاه نمی توانیم انکار کنیم که افغانستان سنتی امروز ارمغان مدرنیتۀ آمریکایی است، افغانستانی که بقول اپوزیسیون بلوچ "حق حاکمیت" آن با سیاست و جنگ افزارهای آمریکایی محقق شد، انعکاسی روشن و واضح از آرمانشهر اپوزیسیون بلوچ است، تصویر این حکومت آرمانی اپوزیسیون را از سخنان حامد کرزی؛ که خود تحصیل کردۀ غرب است و با فرهنگ غربی پرورده شده است، بخوبی می توان تجسم نمود.
آقای کرزی می گوید از ادارۀ حکومت عاجز مانده ایم، در نهادهای دولتی ولایتگرایی، قومگرایی و گروه گرایی شدت گرفته است. درست همان خطری که هر شهروند واقع بین و آینده نگری می توانست نسبت به آیندۀ "بلوچستان مستقل" هشدار دهد، به عیان در افغانستان امروز پیداست.
حامد کرزی می گوید تمامی امراضی که افغانستان را برباد کرده هنوز هم وجود دارند و علاج اینست که خود را از این امراض نجات دهیم.
او در یک سخنرانی گفته بود "نزد من مردم آمدهاند و گفتهاند که جناب رئیس جمهور، برای ما در فلان وزارت کسی را منصوب کن، میگویم چرا؟ میگویند از قوم ما در آنجا کسی نیست، ما که برویم آنجا کار ما اجرا نمیشود. این یک حقیقت است."
نگرانی جناب حامد کرزی کاملا قابل درک است، زیرا در جوامعی همچون افغانستان و نیز بلوچستان روابط هنوز بر اساس نسبت قبایلی تعریف می شود و گزاف نیست اگر بگوییم این جوامع هنوز گنجایش حضور در یک سیستم مدرن را ندارند و در اثر این ضعف ناچارند و یا به عبارت بهتر وادار می شوند به استثمار کشورهای فرصت طلب و ابرقدرت درآیند، درست مانند افغانستان امروزی.
از روی همین نگرانی است که رئیس جمهور افغانستان از اندیشمندان کشورش خواست که با او همکاری کنند تا در مبارزه با خویشاوندسالاری، گروهگرایی و قومگرایی در نهادهای دولتی موفق شود.
چگونه میتوان تصور نمود در کشوری که یک دهه مستعمرۀ نظامی ناتو و آمریکا بوده است، هنوز چیزی بنام "زورگویی" وجود داشته باشد؟ یعنی یک رفتار ناهنجار که در ایران از دوران قاجاریه به بعد کاملا منسوخ شده است، امروز در قرن 21 و پس از اعمال "حق حاکمیت" و در عین آنکه قدرت های جهانی در این کشور لنگر انداخته اند، موجب آشفتگی رئیس جمهور افغانستان شده است!
آقای کرزی ناچارا واقعیت ها را بیان می کند، اینکه "اخیرا نشانههایی از زورگویی در شماری از ولایات و مرکز کشور دیده میشود و افزود که او به وزیر داخله و رئیس اداره امنیت ملی دستور داده تا جلو زورگوییها گرفته شود".
اما این همۀ ماجرا نیست، واقعیت های تلخ دیگری نیز وجود دارند که امیدوارم تلنگری برای اپوزیسیون آشفتۀ بلوچ باشند، کرزی همچنین گفته است؛ "هر روز من فهرست تلفات ارتش ملی و غیرنظامیان را میبینم، حمله به پلیس، ارتش و نیروهای امنیت ملی ما، زیاد شده هر روز حد اقل ۲۰ تا ۲۵ نفر تلفات داریم."
به هموطنان گریخته از وطن و سیاست پیشگان مخالف توصیه می کنم امروز اگر اندکی واقع بین باشیم می توانیم عمق فاجعه در افغانستان را مشاهده کنیم و صدای آزار دهندۀ اشغالگری در همسایگی خود را بشنویم، از تاریخ افغانستان درس بیاموزیم و داستان غم بار آن را برای سرزمینمان ایران تکرار نکنیم.
دخالت خارجی در بسیاری از کشورها اتفاق افتاده است، هرچند نفس انجام دخالت در امور داخلی کشورها امری محکوم است، اما کسانی نیز هستند که آگاه و یا ناآگاه اسیر فضای روانی بیگانه می شوند و بستری برای حضور اشغالگران فراهم می آورند.
شاید این واقعیت را بتوان از زبان یک رئیس جمهور منصفانه تر درک نمود. پس در سخنان حامد کرزی اندکی تامل کنیم. او صادقانه می گوید؛ "تفنگ خارجی را ما افغانها به دوش خود گذاشتیم و آمدیم هموطن خود را زدیم و خانهاش را خراب کردیم. حالا هم همین طور است. پس ما حق آن را نداریم که از خارجی شکایت کنیم. از پاکستان، ایران، آمریکا، روسیه، چین و هند یا کشور دیگری. شکایت از خود کنیم و از اعمال خود که چرا مزدور بیگانه شدیم و وطن خود را به باد دادیم."
آقای کرزی که واضح تر از همیشه به نیت واقعی اعضای پیمان ناتو پی برده است، جایی در سخنان خود گفت که خارجیها همواره برای "تجزیه" افغانستان تلاش کردهاند، اما با مخالفت مردم این کشور مواجه شدهاند.
به تعبیر او، نیروهای ابرقدرتهای بسیاری در افغانستان دفن شده و آرزوهای تجزیه این کشور را با خود به گور بردهاند، ولی او در عین حال گفت که افغانستان به اثر مداخله خارجیها ویران شده، ولی این مداخلهها پس از این هم قطع نخواهد شد و ابدا قطع نمیشود.