سرزمینم بلوچستان

اخبار بلوچستان,فرهنگ بلوچستان,تاریخ بلوچستان و جهان

سرزمینم بلوچستان

اخبار بلوچستان,فرهنگ بلوچستان,تاریخ بلوچستان و جهان

آیا وحدت مهمترین موضوع سیستان و بلوچستان است؟

 

 

1. وقتی دو یار به سر و کله هم می پرند جا پای دیگران در مسائل شان باز می شود. البته ممکن است نیت خیر باشد و قصدشان اصلاح امور ولی همیشه بخت یار نیست. و گاهی برای بعضی اصلی به نام تفرقه مهم می شود. تفرقه چیزی جز تشویش اذهان عمومی همراه ندارد. اگر این تشویق قوی باشد حتی بزرگ ترین و داناترین افراد هم باورشان می شود که تشویش وجود دارد. و اگر این افراد باور شان شود این تفرقه به اصل مهمی در تصمیم گیری افراد و دول و قوم ها بدل می شود.

آیا وحدت مهمترین موضوع سیستان و بلوچستان است؟

آیا وحدت مهمترین موضوع سیستان و بلوچستان است؟

2. ضرب المثلی هست در سیستان که می گوید - دو برادر و هم مپره ابلهو گمون بد مبره- یعنی دو برادر با هم بحثشان می شود ابلهان گمان بد می برند. در بین سیستان و بلوچستان گاهی مسائلی پیش می آمده ولی این مسائل مانند مسئله ی دو برادر است. ولی جای اینکه مسئله حل شود افرادی برای وساطت وارد گود می شوند که این مسائل را حل کنند ولی چون آشنائیتی با سیستان و بلوچستان و خلق و خوی مردم آن ندارند نمی توانند کاری از پیش ببرند. در همین حین افرادی نیز که به دنبال استفاده از این موقعیت برای منافع خود هستند شروع به گل آلود کردن این آب می کنند تا ماهیان بزرگتری نصیب شان شود و موفق هم می شوند. تشویش اذهان بقدری زیاد می شود که بزرگان این دو قوم هم گاهی این را باور می کنند.

3. از طرف دیگر امکانات معیشتی و رفاهی در این منطقه با کمبود شدیدی مواجه است. کمبودی که مردم را مجبور به کار هایی می کند که تا به حال به آن نیازی نبوده است یعنی – قاچاق-. و این مصداق سخن گرانبهایی ست که می فرماید -و نزدیک است که فقر به کفر تبدیل شود.

4. مردم این دیار با چنین ذهنیتی به اجبار یا اختیار مهاجرت و یا مسافرت می کنند. اتفاقی که می افتد با این ذهنیت با دیگران هم در این مورد همان نظرات را تکرار می کنند. نظراتی که از لابه لای نظرات مشوش در آمده پایه و اساس شکل گیری نظرات مردم دیگر اقوام و مناطق ایران می شود. و همچنین بدلیل کمبود امکانات تعدای از مردم رو به قاچاق می آورند قاچاق مواد مخدر سود خوبی دارد. پس تعدادی از آنها به این کار روی می آورند. در این بین کسانی از مناطق دیگر به این مناطق می آیند شرایط بحرانی تر می شود. و رسانه ها نقش شان پررنگ می شود.

5. اهالی رسانه نیز متشکل از همین مردم اند. و در بین همین مردم زندگی می کنند. این گونه می شود که اخباری که از این منطقه کشور پخش می شود کشف مواد مخدر و قتل و اشرار و جنایت و .. می شود خبر هایی که هر روزه بصورت روتین در تمام جهان رخ می دهد ولی از هیچ اهمیتی بر خوردار نیست درمورد این بخش کشور مهم می شود.

6. کار از خبر هم می گذرد. در فیلم های سینمایی هم اگر فردی اشرار ی یا قاچاق چی مواد را نشان می دهند لباس شان بلوچی است. کسی به لهجه و زبان توجهی نمی کند. سوژه ها هیچ کدام به گویش سیستانی و زبان بلوچی حرف نمی زنند. فقط لباس شان لباس محلی سیستان و بلوچستان است.

7. حال همه اینها منتظر یک موید است –تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیز ها- عبدالمالک حادثه ای تروریستی در تاسوکی انجام می دهد. بمب رسانه ای منفجر می شود همه نگاهها به سیستان و بلوچستان دوخته می شود. چند تن گروگان سر بریده می شوند و اخبار بدون هیچ گونه فیلتر و پوششی این را نمایش می دهد. اوضاع از آنچه هست هم بحرانی تر می شود. به گونه ای که تعدادی از فامیل ریگی محبور می شوند فامیل شان را هم عوض کنند. به فامیل ریگی ویزا داده نمی شود. و در خیابانهای تهران به هر کسی که لباس محلی به تنش باشد به چشم تروریستی نگاه می شود که بمبی به کمر دارد و قصد دارد جایی را منفجر کند.

در همه این فرایند سنی مذهب بودن قوم بلوچ را هم باید مد نظر قرار داد. چیزی که برای بعضی خوشایند نبود و این را ابزار دستی برای کارهای نسنجیده شان می کردند. اعمالی که اوضاع را وخیم تر از آنچه که بود نشان می داد. و بازخورد آن در جامعه نمود خوبی نداشت. آن چیزی که از همان اول بسیاری از این مسائل به آن ربط داده می شود تفرقه بین سیستانی و بلوچ است. سیستانی و بلوچی که آئینه هم بوده اند و در تمام اعصار در کنار هم زندگی کرده اند. بدون هیچ بحث و مسئله ای.

همه این مسائل باعث ایجاد نگاهی منفی در بین مردم دیگر نواحی کشورمان در مورد مردم این خطه از سرزمین مان شده. در حالی که آنانی که در این منطقه زندگی کرده اند و یا زندگی می کنند به این اذعان می کنند که آنچه تصور می شود و آنچه وجود دارد دو دنیای متفاوت است که اگر بخواهیم نقش عوامل تاثیر گذار در این مورد را بسنجیم نقش رسانه در این میان بزرگ تر از بقیه عوامل است. رسانه با نشان دادن اخباری که از این تفکر حمایت می کند این تفکر را که در سیستان و بلوچستان تفرقه است را بزرگ می کند در حالی که چنین چیزی به هیچ وجهی درست نیست.

جز رسانه آنچه که در این بین نقش تقریبا مهمی را دار است نقش مسئولین غیر بومی که به دلیل عدم شناخت از مردم و فرهنگ مردم باعث تقویت این نوع نگاه در مسئولین بالا دست و برنامه ریزی آنها بر اساس تفکرات غلط و اطلاعاتی ناشی از برداشت های غلط می باشد. و این نوع نگاه باعث عمیق تر شدن شکاف بین مردم مسئولین می شود. مسئولینی که از دل مردم بالا می آیند و باید برای مردم کار کنند . با مردم باشند.

با همه این تفاسیر آنچه مبرهن است این است که بین سیستانی و بلوچ تفرقه ای احساس نمی شود. که نیازی به وحدت باشد. تقابل هایی گاهی بوده که این الان هم وجود دارد. نه تنها در سیستان و بلوچستان بلکه در بوشهر در شهرهای استان فارس در کردستان و در تعدادی از استان های دیگر کشور عزیزمان نیز قابل مشاهده است. اما در سیستان و بلوچستان با توجه به مسائل مذهبی مستقیما ربط داده شده به این مسئله در حالی که ما شاهدیم که در خانواده شیعه عروس و یا داماد سنی وجود دارد و بلعکس. در حالی که در استان های همجوار و دورتر این بلوغ فرهنگی را شاهد نیستیم.

و اگر بخواهیم این نگاه را کاهش دهیم باز هم باید خود رسانه این کار را انجام دهد. رسانه با ساخت برنامه هایی ناقض این نگاه می تواند به ضعیف کردن این نوع نگاهها کمک کند. رسانه به عنوان نقش واسط بین مردم و مسئولین می تواند با بازتاب درست اخبار باعث شناساندن درست فرهنگ و مردم این ناحیه از ایران در کشور عزیزمان شود. و انتخاب مسئولین بومی بدلیل آگاه بودن و شناخت بهتر نسبت به مردم و تقویت نگاههای مثبت در تقویت این نوع نگاه می تواند موثر باشد.

یادداشت تقی خواجه در سیب پرس

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد