سرزمینم بلوچستان

اخبار بلوچستان,فرهنگ بلوچستان,تاریخ بلوچستان و جهان

سرزمینم بلوچستان

اخبار بلوچستان,فرهنگ بلوچستان,تاریخ بلوچستان و جهان

تشکیل کنگرۀ ملی یا قشون کشی سیاسی؟

 

 

تشکیل کنگرۀ ملی یا قشون کشی سیاسی؟

ابراهیم حسین بر

15 ژوئن 2012

تاکنون بسیار دیده ایم، کسانی از اشخاص یا دولت ها، زمانی که بخواهند اتحادی برقرار کنند، در بسیاری از مسائل مهم و استراتژیک به تفاهم نظر می رسند، بطور مثال حتی چین، روسیه و آمریکا، با وجود اختلافات شدیدی که دارند، در حوزۀ تعامل دیپلماتیک، بسیار قوی عمل کرده و راه را برای گفتگو و مذاکرات همه جانبه باز نگه می دارند.

و اما اپوزیسیون ایران، که اتحادش به کنار، همان مذاکره اش هم حکایت صد من یک غاز است. بحث ائتلاف نیروها که بمیان می آید، تازه خان اختلافات و دشمنی ها گشوده می شود، جنگ و جدل ها و تهمت زنی ها آغاز می شود.

جالب آنجاست که بیش از دو سال از طرح تشکیل کنگرۀ ملی می گذرد، اما هنوز منجیان ایران زمین (بزعم خود) نمی دانند که چه بکنند و برای بیماری ای که در اپوزیسیون اپیدمی شده چه نسخه ای بپیچند!

در واقع این تنها سوال من منتقد نیست، دکتر حسین لاجوردی، یکی از فعالان اپوزیسیون، این نگرانی را بخوبی مطرح نموده است. وی خطاب به مدعیان تشکیل کنگرۀ ملی می گوید؛ اولاً انتخاب افراد برای این امر چگونه انجام می شود؟ آیا بر اساس باندبازی طبق روال گذشته یا بنحوی دیگر؟ و مهمتر اینکه هدف شما از تشکیل کنگرۀ ملی چیست؟ آیا هدف ائتلاف با اصلاح طلبان است، براندازی رژیم است و یا مانند سی و سه سال گذشته یک ادعای پوچ و فقط برای نمایش به مردم ایران؟

وی در یک مصاحبۀ تلویزیونی گفت؛ در طول سی و سه سال گذشته بی اعتمادی نسبت به اپوزیسیون افزایش پیدا کرده است و ما دائم به این بی اعتمادی دامن می زنیم، ما باید روشن کنیم که کی هستیم، چکارۀ مردم هستیم و چه می خواهیم؟ و باید به این بازی ها خاتمه بدهیم.

فواد پاشایی (لیبرال دموکرات) ، بیهودگی جست و خیزهای اپوزیسیون تاکنون را امری مسلم می داند، او معتقد است وقت آن فرارسیده که به آنچه در طول این سالها گفته ایم عمل کنیم و بگذاریم مردم با رأی خود تکلیف ما را روشن کنند.

پاشایی که یکی از افراد سرشناس حزب مشروطه ی ایران است، دموکرات ها را متهم به خودکامگی می نماید، چنانکه وی گفته است؛ دموکرات ها به انتخاب آزاد و صندوق رأی اعتقادی ندارند!

فواد پاشایی از طرفداران سرسخت تمرکزگرایی است و در مورد چگونگی نظام سیاسی ایران می گوید؛ تمامیت ارضی ایران باید به هر بهایی حفظ شود و هیچ نقطه ای از ایران متعلق به هیچ قومی نیست. در واقع وی اعتقاد چندانی به تکثر فرهنگی و قومی در ایران ندارد.

اما در نقطۀ مقابل، خانم مینا احدی، از جبهۀ کمونیست، با بیان اینکه اگر استانی و جمعیتی خواستند از ایران جدا شوند، باید این امکان برای آنها فراهم شود، نظر او را با شدت تمام رد می کند.

مینا احدی همچنین یکی از اصلی ترین موارد اختلاف اپوزیسیون را مربوط به نقش و عدم نقش مردم در تصمیمات آنها می داند، وی به طعنه می گوید؛ نمی شود که چهارتا آدم بیایند حرف بزنند و خواسته های مردم را نادیده بگیرند.

اسماعیل نوری علا، همیشه ضد و نقیض می گوید، مواضعی چند پهلو دارد، انگار از ته چاه حرف میزند، می توان گفت شخصیتی مرموز دارد. حسین لاجوردی که زمانی همکار او در جبهۀ سکولارها بوده است، می گوید به محض آنکه گفتند می خواهیم کنگره راه بیندازیم و پسوند سبز را به تشکیلات خود اضافه کردند، فهمیدم که خطر اصلاح طلبان در پیش است، در نتیجه توافق نسبی ما با نوری علا ناکام ماند و من از آنها جدا شدم.

در توصیف اینگونه رفتارهای نوری علا، حسین لاجوردی گفته است؛ در خصوص ادعای تشکیل کنگرۀ ملی، جایی که باید شفاف بود، مگر می شود که آدم هم سکولار باشد، هم اصلاح طلب باشد هم مقداری طرفدار جمهوری اسلامی باشد؟

اسماعیل نوری علا در واکنش به این سخنان لاجوردی در تلویزیون پارس گفت؛ برای من بسیار مشکل است در برنامه ای شرکت کنم که حسین لاجوردی در آن حضور دارد، کسی که به شخص من و به سازمانی که من به آن تعلق دارم، افتراهای مختلف از خیانت و دروغگویی و پنهان کاری و مردم فریبی و پول گرفتن از خارجی را وارد کرده است و این کمال بی غیرتی است اگر جواب او را ندهم. من می خواهم وی را از طریق مراجع قانونی تحت تعقیب قرار بدهم!

البته باید متذکر شد؛ نشست رسانه ای که در تلویزیون پارس برای چاره جویی در جهت ائتلاف اپوزیسیون برگزار گردید، در ادامه و طبق معمول به تشنج گرائید.

نوری علا گفت؛ آقای دکتر لاجوردی به من تهمت زده اند که من از تلویزیون اندیشه برای تشکیل کنگرۀ ملی پول گرفته ام و باید این را اثبات کند.

لاجوردی در پاسخ گفت؛ ما بدون اینکه به این پاسخ برسیم که چرا در طول این سه دهه موفق نبودیم، نمی توانیم با مقاله نوشتن و حرف های قشنگ زدن مردم را فریب بدهیم، چون یکی از دلایلی که موفق نبودیم اینست که اعتماد مردم را از دست داده ایم. تشکیل کنگره ی ملی سرابی بیش نیست.

با وجود اینکه مجری برنامه بارها تذکر داد میهمانان از بحث خارج نشوند، نوری علا با عصابیت از افشاگری های حسین لاجوردی گفت؛ افرادی مثل لاجوردی دارند در میان ما لجن پراکنی می کنند.

نوری علا البته خودش هم به ناچاری و ناکامی های گذشته اشاره می کند و ضمن باز کردن مبحث اختلافات در اردوگاه انحلال طلبان، گفته است که برخی از اختلافات در خارج از کشور قابل حل نیستند و مردم ایران باید راجع به آن قضاوت کنند، بخصوص نوع نظام آینده که مردم می بایست آن را انتخاب کنند، اما نوری علا به صراحت می گوید؛ جمهوری خواهان حاضر به پذیرش این واقعیت نیستند.

اسماعیل نوری علا که خود در پی تشکیل کنگرۀ فدرال است، به این واقعیت معترف می شود؛ تا زمانی که بر سر این مسایل توافق نشود، حرکت اپوزیسیون بر دور باطل خواهد بود.

آقای علی نیری ضمن متذکر شدن خطر غالب گشتن افراطیون در میان جریان های اپوزیسیون، گفتند افراطیون هم در درون و هم در بیرون مسایلی را پیش می آورند که البته بیشتر آنها متعلق به نسل گذشته هستند.

نیری همچنین به این موضوع اشاره کردند که؛ درست است که ما همۀ مشکلات را به گردن جمهوری اسلامی می اندازیم، اما پنهان کاری بخشی از فرهنگ ما (اپوزیسیون) گشته است، زیرا ما صداقت کلام نداریم. وی اینچنین توضیح داد که برخی از اشخاص در ظاهرا مسایلی را بیان می کنند اما در پس ذهن آنها نیات دیگری نهفته است.

و نهایتاً این نوشتار را با این توصیف آقای نیری به پایان می برم که؛ حکایت اپوزیسیون حکایت شطرنج بازانی است که هر کدام بدنبال منفعت و برد خود است.

حال پس از چند سال گفتگو و بحث و جدل، آیا نتیجه را می توان ائتلاف تمامی نیروها و تشکیل کنگرۀ ملی دانست یا دشمنی ها و خصومت های بیشتر و در واقع قشون کشی احزاب سیاسی در جهت تخریب و تحقیر و افشاگری علیه یکدیگر؟

i.hosseinbor@live.com

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد