ایرانیان از اقوام مختلف تشکیل شده و یک ملت واحد را تشکیل می دهند و همان طور که در سوئیس اقوام فرانسوی، آلمانی ورومانی تبار و در آمریکا، اقوام آفریقایی، ایرانی، اروپایی، اسپانیایی و... یک ملت را تشکیل می دهند، ملتی یکپارچه در ایران زمین داریم که نباید از واژه ملت ها برای آن استفاده کنیم بلکه اقوام با زبان های مختلف را در چارچوب یک ملت بزرگ در طول تاریخ داشته ایم...
حزب منحله و تروریستی دمکرات کردستان ایران روز ۲۵ مرداد ۱۳۲۴ خورشیدی (برابر با ۱۶ اوت ۱۹۴۵) در شهر مهاباد از توابع استان آذربایجان غربی تأسیس شد.
۱۵۹ روز بعد از تأسیس یعنی روز دوم بهمن ماه ۱۳۲۴ (برابر با ۲۲ ژانویه ۱۹۴۶) این گروه تجزیه طلب، با استفاده از شرایط نامناسب آن زمان (اشغال ایران توسط متفقین) و با حمایت دولت متجاوز شوروی سابق، در بخشی از خاک کردستان ایران (که در اشغال شوروی بود) حکومتی به نام دولت جمهوری کردستان! تشکیل داد. مورخین از آن به عنوان جمهوری مهاباد! نام بردهاند.
علت آن هم این است که دولت جمهوری کردستان! شهر مهاباد را پایتخت خود قرار داده بود. جمهوری مهاباد به دلیل عدم پایگاه مردمی در نزد ایرانیان و سپس ورود ارتش ایران به کردستان تنها ۱۱ ماه دوام آورد و از هم پاشید .
ارتش ایران نهایتا جمهوری ساختگی مهاباد را سرنگون کرد و نخستین رهبر حزب منحله و تروریستی دمکرات کردستان ایران و رئیس جمهور وقت یعنی قاضی محمد ملعون، را به همراه بسیاری دیگر (همچون حسن مازوجی) در میدان مرکزی شهر مهاباد به جرم تجزیه طلبی, تشکیل جمهوری ساختگی و خیالی, اقدام بر ضد تمامیت ارضی ( که در همه کشورهای جهان بالاترین جرم محسوب می شود )در میدان مرکزی شهر مهاباد" میدان چوار چرای سابق" و " شهرداری کنونی" به دار آویخت.
اعدامهای دیگری در سقز و سایر شهرها نیز در همین ارتباط صورت گرفت. سایر اعضای حزب منحله دمکرات کردستان ایران، نیز یا زندانی و یا موفق شدند به خارج و بویژه به مناطق کردنشین شمال عراق"کویه،سلیمانیه،اربیل و بغداد بگریزند.
این حزب منحله و تروریستی، از روز نخست با شعار ضد ملی "خودمختاری برای کردستان" به روی کار آمد ولی پس از چندین دهه از فعالیت هایش به دلیل عدم پایگاه مردمی, قدرت غیر قابل قیاس ایران با این حزب کوچک وابسته به سرویس های جاسوسی سیا و موساد و همچنین دوری نمودن ملت ایران از مسائل قوم گرایانه که تاریخ مصرفش گذشته است, نتوانستند به شعار خود نزدیک شوند از این روی با چرخشی کامل، شعار خود را از "خودمختاری برای کردستان"و " دمکراسی برای ایران" به "فدرالیزم برای ایران" تغییر دادند .
از سوی دیگر در جنگ صدام حسین ملعون بر ضد ایران نیز بجای اینکه طرف کشور خود را بگیرند، طرف حکومت بعث عراق ، به سرکردگی صدام حسین ملعون را گرفتند و اینگونه خیانت بزرگی به ملت ایران و کردستان کردند و وطن خود را در قبال دریافت دلارهای رنگین از صدام حسین و سلاح و مهمات به همین سادگی فروختند و مزدور صدام شدند.
آنها در گرماگرم جنگ تحمیلی عراق بر علیه ایران، مشغول مبارزه با نظامیان ایران در خاک کردستان شدند . در فضایی که ملت ایران یکپارچه برای دفاع از کشور در برابر اعراب متجاوز ایستادگی می کردند و هزاران کشته نیز دادند حزب دمکرات کردستان و حزب تروریستی و جنایتکار کومله ( که با هم اختلاف نیز داشتند و در جنگ بر سر قدرت، صدها تن از پیشمرگان و اعضای یکدیگر را به درک واصل کرده و به هلاکت رساندند) از داخل با ارتش و نیروهای دفاعی ایران وارد مبارزه مسلحانه شدند که این حرکت در تاریخ ایران مردود و نابخشودنی می باشد .
زیرا سواستفاده از اختلافات داخلی در زمان جنگ های کشوری حرکتی غیر انسانی و ضد ملی می باشد. آنها، با توجه به گذشته نامناسب و خشونت آمیزشان، امروز جایگاهی در میان جامعه ایران و کردستان ندارند .
با توجه به این پیشینه و دیگر اقدامات این حزب تروریستی، که در انتهای این جستار خواهد آمد ایجاد چندین شبکه در ماهواره هات برد "تیشک،کردستان،کرد تی وی، بسیار شک برانگیز و غیر موجه است. به همین روی نقدی بر این برنامه ها را در زیر بررسی می نماییم .
حزب دمکرات، کومله و شعار فدرالیزم!
نگرش حزب دمکرات کردستان ایران و کومله، در قبال حکومت ایران، نظامی مبتنی بر فدرالیسم و خودمختاری بوده، این گروهک های تجزیه طلب، کشور ایران را کثیرالمله دانسته، بطوریکه هر یک از اقوام ایران به زعم این احزاب تروریست، یک ملت مجزا هستند و اصولا ایران نمی تواند یک ملت واحد باشد! بلکه کشوری با ملیت های مختلف است.
اعضای حزب منحله دمکرات کردستان ایران و کومله، در هر یک از مباحثی که در آن شرکت می جویند، بارها و بارها از لفظ ملیت های ایران استفاده می کنند.
البته آنها، خود نیز می دانند که مردم ایران تا چه حد با این واژه نامانوس بوده وکوچکترین غرابتی ندارند. بنابر این سعی می کنند تا با تکرار مکررات، آن را وارد ادبیات سیاسی ایران نمایند و جالب اینجاست که این بدعت گذاری را قرار داد می نامند..
توگویی ما آفرینندگان این واژه هستیم که امروز بر طبق میل و خواسته خود بخواهیم آن را تغییر دهیم .
نکته عجیب دیگر اینجاست که اعضای حزب منحله دمکرات کردستان ایران و کومله، تصورات خود در زمینه کشور و ملت را در جهان بینی قرار می دهند.
و فی المثل، کشورهای گوناگونی را نام می برند که به زعم ایشان از ملیت های گوناگونی برخوردارند.البته مراجعه به قوانین اساسی و مراودات در این کشورها خود نشان دهنده این برداشت نادرست است. برای بررسی این امر ذکر چند نمونه ضروری می باشد:
(1)سوئیس: این کشور حقیقتا از ملیتهای مختلفی از قبیل آلمانی فرانسوی ایتالیایی و.. تشکیل یافته است .اما در عین حال یک آلمانی در سوئیس خود را جزء ملت آلمان سوئیس نمی داند بلکه خود را یک سوئیسی آلمانی به حساب می آورند، ضمن اینکه،
زبانهای آلمانی فرانسوی ایتالیایی و رومانی زبان های رسمی کشور سوئیس هستند.
(2)کانادا: قانون مربوط به اتحادیه و دولت کانادا نوواسکاتیا و نیو برونزویک
نظر به اینکه ((ایلات))*3 کانادا نوواسکاتیا و نیوبرونزویک به منظور ایجاد حاکمیت قدرتی واحد تحت حمایت دولت پادشاهی بریتانیای کبیر و ایرلند...... خواهان تشکیل اتحادیه فدرال هستند.
(3) آمریکا:بطور کاملا واضح مشخص است که این سرزمین مهاجر پذیر بوده و مردمانی از اقصی نقاط دنیا بدان کوچ کرده و در آن سکنی گزیده اند. از خاور دور گرفته تا آمریکای لاتین جوامعی که الزاما هیچ گونه تشابه فرهنگی هم نمی توانند با هم داشته باشند ولی در حال حاضر و در سرزمین فعلی آمریکا همگان در زیر پرچم یک ملت قرار گرفته و در نهایت با تبارشان یاد می شوند مانند آمریکایی چینی تبار، آمریکایی ایرلندی تبار، آمریکایی ایرانی تبار و….
هیچ گاه و در هیچ رسانه ای دیده یا شنیده نشده که در مورد تمامیت آمریکاییان از واژه ملیت های آمریکا یاد شود (آن هم بدین صورت که مد نظر اعضای حزب دمکرات کردستان ایران است) بطوریکه چینی تباران خود را ملت چین آمریکا ایرلندی تباران خود را ملت ایرلند آمریکا ایرانی تباران خود را ملت ایران آمریکا و…. بنامند. ضرب المثل معروفی در آمریکا رایج است که خود موید یگانگی ملت آمریکاست:
از ادعاهای شگفت آور یکی از اعضای حزب دموکرات کردستان ایران به نام آقای میرو علیار (نماینده حزب در اتحادیه اروپا) این است که در ایران امروز یک ملت حاکم وجود دارد و با توجه به اینکه از دید خزب هر گروه زبانی درایران یک ملت است قاعدتا منظور ایشان فارسی زبانان می باشد .
ضمنا این مغلطه از جانب برخی از فعالین تندروی قومی نیز مطرح می باشد. به زعم اینان در ایران امروز فارس ها و یا فارسی زبانان قدرت اجرایی را در دست داشته و سایر ملیت ها را زیر سلطه خود قرار داده اند .جای بسی تعجب است که پس از گذشت غریب به 28 سال از عمر جمهوری اسلامی اشخاصی هستند که نمی توانند درک کنند خکومت امروز ایران نه حکومتی قومی_نژادی بلکه حکومتی صرفا مذهبی است.
یاد آوری برخی از اشخاص که از اقوام متعدد در حکومت بوده و هستند شاید الزامی باشد:
مهندس مهدی بازرگان , آیت الله خلخالی , آیت الله موسوی اردبیلی , آیت الله موسوی تبریزی , آیت الله مشکینی , آیت آلله فاضل لنکرانی , آیت آلله سید علی خامنه ای و مسعود ده نمکی از شخصیتهای برجسته و تاثیر گذار آذری هستند . آیت آلله هاشمی شاهرودی اولین رئیس مجلس اعلای انقلای اسلامی عراق, سردار ذوالقدر, دریابان شمخانی از مردم عرب خوزستانی و... هستند.
واین البته تعدادی اندک از افرادی هستند که از اقوام متعدد در چارچوب شخصیتهای رده بالای نظام فعالیت دارند .صرف اینکه اعضای حکومت به زبان فارسی تکلم دارند دلیل بر فارس بودن حکومت و یا ملت حاکم بودن فارس نیست.
همانطور که استفاده از زبان فارسی در زمان سلطان محمود غزنوی ترک، دلیل بر فارس بودن وی نمی توانست باشد.
در ثانی فارس یک فرهنگ و زبان است نه قوم چه رسد به ملت. جای این پرسش باقیست که این ملت فارس در کدام نقطه ایران قرار دارد ؟ این دلیل موجهی نیست که اگر در یک سرزمین زبان ها و گویش های متعددی حضور داشته باشد لاجرم ملیت های متعددی هم وجود خواهند داشت.
حسن شرفی تروریست، از اعضای بلند پایه حزب، تزی را مطرح کرده، مبنی بر اینکه کسانی که ملت بودن کردها , آذری ها , بلوچ ها و ... را نهی می کنند، در واقع آنان را به سوی تجزیه طلبی سوق می دهند.
در ایران برای صحبت کردن از قومیت ها از واژه ملیت ها استفاده نشده و همه اقوام ایرانی یک ملت را تشکیل می دهند و این موضوع نباید دلیل موجهی برای تجزیه طلبی اقوام باشد
از قرار معلوم مسائلی که در حال حاضر گفتمان جهانی هستند از قبیل دموکراسی و حقوق بشر برای حزب دموکرات کردستان ایران دارای اهمیت ثانوی و آن چیزی که دارای اهمیت بیش از پیش است همانا حقوق ملی ملیتهای ایران است .
بارها از تجزیه طلبان دمکرات و کومله، شنیده شده، که بحث ،فقط دموکراسی و حقوق بشر و شهروندی نیست. بلکه هدف نهایی تحقق حقوق ملیت های ایران می باشد که البته این حقوق به اصطلاح ملیت ها به طور کامل و شفاف اعلام نگردیده است.
در ضمن ملیت های ایران از دیدگاه اعضای حزب دمکرات و کومله عبارتند از: ملت آذربایجان! ،ملت کرد!، ملت بلوچ!، ملت فارس!، و ملت ترکمن!، که البته مشخص نیست که بر فرض٬ ارامنه، زرتشتیان، آشوریان، کلیمیان و سایر گروه های زبانی مذهبی و قومی جزء کدام یک از ملت های فوق قرار می گیرند!...
در حقیقت استفاده از لفظ ملیت ها تبعات خاص خود را دارد بر طبق اعلامیه های جهانی حقوق بشر سازمان ملل هر ملتی قادر به تعیین سرنوشت خود بوده و می تواند اعلام استقلال نماید.
امااز نگاه امروزی ملیت چیست؟
عوامل تشکیل دهنده یک ملت را می توان در روابط اقتصادی میان مردمان آن، ریشه نژادی فرهنگی تاریخی و وجود یک زبان مشترک به همراه پرچم ملی سرود ملی نشان ملی و هر آنچه را که جزء مظاهر ملی یک کشور است جستجوکرد.
همانطور که در ابتدای جستار عنوان شد بدعت گذاری ها، تاکنون مشکلات ایران را حل ننموده و عقب نشینی در برابر این بدعت باعث ایجاد بدعت های دیگر از جانب دیگران خواهد شد .
بر فرض امروز ملیت های ایران و فرداهای کشورهای ایران، تجزیه ملت ایران به ملیت های ایران به ناچار منجر به تجزیه جغرافیایی ایران خواهد شد. به هر شکل پرسش اساسی از اعضا و رهبران حزب دمکرات کردستان ایران و کومله، این است که آیا کشوری که یک ملت واحد نیست می تواند امنیت ملی هویت ملی منافع ملی و یا حتی همبستگی ملی داشته باشد؟
البته یک از آن ملیت ها به طور قطع می توانند دارای مراتب ملی فوق باشند اما به طور کل آن کشور فاقد یک نظم عمومی خواهد بود..
وظیفه هر ایرانی میهنی، حکم می کند در این شرایط حساس تاریخی به مخالفت با پروژه های ملت سازی، برخیزند فرقی نمی کند که از چه قوم یا مذهب و عقیده ای باشد. بلکه تنها امری که حائز اهمیت بوده همانا دفاع از انسان هاو انسانیت و ملت واحد ایران است.
اما چرا ایران ملتی واحد است و چند ملیتی نیست؟ آن گونه که بیشتر توضیح داده شد اقوام ایرانی در طول تاریخ همواره سعی در زندگی مسالمت آمیز در کنار هم و اتحاد داشته اند و بر اساس مشترکات فراوان خود بخصوص مشترکات آیینی همواره حس همبستگی نسبت به هم داشته اند و این سخن گزاف نیست که پایه های اتحاد اقوام ایرانی و شکل گیری حکومت مرکزی را در این منطقه شکل داد.
اگر زمانی نیز ملوک الطوایفی شدند این دلیل بر جدایی آنان از یکدیگر نمی باشد. چنان که در دوره ی اشکانیان این اقوام زیر نظر پادشاهی واحد بودند و در برابر کشورهای بیگانه هیچ گاه قوم جدا از ایران نبوده اند و پیروزی بزرگ ارتش ایران بر ارتش روم در آن دوران نیز خود صحه بر این مطلب است و صحه ای دیگر بر احساس میهن پرستانه ی مردم ایران(نه میهن پرستی که در دوره جدید اروپا متولد شد).
تا اینکه در دوره ساسانیان با بهره جویی از روندی که در دوره اشکانیان پی گیری شده بود، در واقع مانیفست هویت ایرانی عرضه شد. هرچند با قدرت گرفتن عرب در منطقه این احساس سرخورده شد و هویت ایرانی قدرت اجرایی نداشت اما به وسیله بزرگان ایرانی و وطن پرستان چون فردوسی، چهره ی تابناک فرهنگ ایرانی بار دیگر برپاخاست.
در دوره ی بین سلطه چنگیز و فرزندش تیمور نیز با آنکه چند دسته گی بر اثر حمله وحشیانه ی بیگانه وجود داشت اما می بینیم که ایران از بین نرفت.نه خاک ایران نه فرهنگ عظیم ایران.پس از آنکه ایران گام به گام به دوران مدرن پا نهاد. با به ارزش رسیدن حقوق شهروندی و حق انتخاب، اقوام ایران به معنای متجلی تری از هویت قومی خود رسیدند و در سایه ی هویت ایرانی خود شهروند ایرانی شدند و جامعه ی ایرانی را شکل دادند بطوریکه هر زمان که فرصت یافتند قدرت خود را به جهانیان اثبات کردند.
برای مثال می توان به رفع قائله ی آذربایجان به دست قوام و بازی های سیاسی او با استالین و نرسیدن دولت بزرگی همچون شوروی کمونیستی در دوره استالین به خواسته هایش (خودمختاری آذربایجان، امتیاز نفت خزر و باقی ماندن ارتش شوروی کمونیستی در ایران) که همه در سایه آزادی رای و انتخاب مردی چون قوام در ((مجلس ملی ایران)) به عنوان نخست وزیر به وسیله مردم شدنی بود.
ملی شدن صنعت نفت و جنبش مرحوم مصدق در قبال انگلیسی ها و بیرون راندن دست اجنبی از نفت ایرانیان نیز تنها در سایه همان مجلس و رای آزاد همان مردم بود. دورتر می توان به قدرت رسیدن سردار سپه در سایه رای نمایندگان مجلس و رفع قائله خزعل اشاره کرد که به حمایت انگلستان ادعای خود مختاری نموده بود. پس می توان نتیجه گرفت که حقوق شهروندی برای مردم ایران جز بزرگی و عظمت برای ایران و ایرانی چیز دیگری به دنبال ندارد و این مسئله برای بزرگان جهان جالب توجه بوده است.
چه آن زمان که مطامع بیگانه به دنبال نفت خلیج فارس و تمامیت ارضی ایران بود و. چه در زمان های دیگر، ایرانیان به کمونیست و بریتانیای کبیر نه گفتند و همچنان ایرانی هستند
دشمنان چه می دانند چراغ مرده کجا و شمع آفتاب کجا
در این شرایط که قوم گرایان کومله و دمکرات، در پی بازار گرمی و ماهی از آب نا زلال هستند مردم ایران با ذکاوتی که دارند و قدرتی که دارند به سینه ی آنان دست رد می زنند و قوم گرایان به فکر ژست های متفاوت می شوند. عنوان کردن اینکه ظلم در سطح کل ایران است و ما 18 تیر را فراموش نمی کنیم و آزادی حق مسلم ایران است ((در کنار رعایت حقوق ملت های ایران)) ، زمینه فراهم کردن برای نوع دیگر از تجزیه ایران است.
دولت فدرال بر اساس سابقه در کشورهای دیگر و بر اساس اشتراکات فرهنگی مردم ایران غیر قابل اجراست.
ریشه ی فدرالیسمی که قوم گرایان کومله و دمکرات، امروز مطرح می کنند را می توان در "خواست خود گردانی که اولین بار به وسیله ی چپ گرایان قفقاز و بعد ها گیلان وابسته به دولت شوروی مطرح شد برای گروه های زبانی ایران"(همان صفحه ی 368) جست جو کرد .
"کمونیست ها در دومین کنگره خود در 1907 خود گردانی گروه های زبانی ایران و یا به تعبیر خود آنها "ملیت های ایران"را به عنوان یک برنامه رسمی مطرح و ایران را رسما سرزمینی توصیف کرد که در آن ملت های بسیاری زندگی می کنند.
پیشینه دادن به فدرالیسم در ایران در بین قوم گرایان نیز شایان ذکر است. قوم گرایان دمکرات و کومله، با مظلوم نمایی سعی در این دارند که بگویند حقوق اقوام ایرانی با انقراض قاجار از بین رفته است و پیش از آن در دوره ی قاجار مردم ایران از حقوق قومی که آنان ادعا می کنند برخوردار بودند.آنان می گویند که ایران در دوره قاجار به صورت فدرال اداره می شده است و به عنوان ممالک محروسه ایران یاد می شده که این را مبین این می دانند که حکومت فدرال در ایران سابقه تاریخی داشته است.
نتیجه آخر اینکه:
کومله و دمکرات و گروه های ذره بینی(پاک،پاکی،حزب آزادی کردستان،خبات ،اتحادیه انقلابیون کردستان و....) تجزیه طلبانی هستند که در حال حاضر،شعار فدرالیزم،سر می دهند.
یه یقین مردم قهرمان و سرافراز مناطق کردنشین، گول شعارهای فریبنده و تجزیه طلبانه، این گروهک های مزدور و تجزیه طلب را نخواهند کرد. گروهک های تجزیه طلب، همیشه دنبال کمک از بیرون هستند و کارشان از بالا، انجام می پذیرد و کشورهای متجاوز، با کمک آنها می آیند تا به اهدافشان، دسترسی پیدا کنند.
بطور مثال،سید ابراهیم علیزاده، عضو هیات اجرایی حزب کمونیست ایران و دبیر اول یکی از جناح های کومله، با پوشش حق تعیین سرنوشت، در اصل و بطور مستقیم و غیر مستقیم، خواهان حکومت فدرالی در ایران است.
او در مصاحبه ای با نشریه رسمی این گروهک" جهان امروز" می گوید: ما خواهان حق تعیین سرنوشت برای مردم کردستان هستیم و مردم کردستان نیز خواهان جدایی از ایران هستند و ما به این خواسته آنها احترام گذاشته و در همین راستا نیز فعالیت می کنیم!.
علیزاده در اینجا به صراحت خود را سخنگوی مردم کردستان معرفی می کند و پیشنهاد خود را به عنوان نظر مردم کردستان! قلمداد می کند و وقتی سخن از جدایی از ایران به میان می آورد، بطور مستقیم از طرح تجزیه در ایران، حمایت می کند.
به نقل از: http://www.bultannews.com/