
روشنفکری بلوچ و صدای دلخراش تعصب
مدتی است که جوانان و جوان اندیشان بلوچ، خو گرفتهاند با نوشتن، گفتن و ابراز هویت، اندیشه و باورهایی که آموزۀ جامعه مترقی بلوچستان است.
مدتی است که درخت روشنگری میخواهد جان بگیرد تا به امید بارور گشتن اش، خوش بنشینیم، اما، طوفانی سیاهناک وزیدن گرفته و هوهوی دلخراش اش جان صلح جو و صفاکیش بلوچ را میآزارد.
درست همانند «جَمَّر» هایی (ابرهای سیاه) نابهنگام که در موسم بهار شکوفه های درختان و جوانه های خرما، دسترنج کشاورزان سختکوش را میشوید و در باران و تگرگ خود در هم میکوبد!.
اینان نه آن کسانی هستند که نسل نو اندیش را به پیش میبرند، بلکه در تار و پودهای جهالت و توهم گرایی گرفتار گشته و به طمع تاج شاهانه نشستهاند.
این زیاده خواهی موجب گزافه گویی گشته و چشمان متعصبشان را از روشنایی حقیقت، کور ساخته است. اینان همانند که هر دم شاخه ای از درخت دیرینسال مهر و میار بلوچ را قطع مینمایند و دیوار توسعه را فرو میریزند، اینان سخت در واهمهاند تا ایران متحد و متکثر را جام زهرین تجزیه و اختلاف بنوشانند.
آری، جریان کدر و منزوی گشتۀ رادیکال در پی آنست تا خود را در زلال اقوام ایران جاری سازد و در میان ایشان بذر نفاق بکارد تا جنگ را سر دهد و به نیت باطن خود نایل آید.
توده های جدایی طلب از همه چیز میخواهند بهره برداری سیاسی بکنند، تنها منافع خود را میبینند و بس، عصبیت و نفرت پراکنی در رفتار و سخنشان موج میزند.
منبع: استون