سرزمینم بلوچستان

اخبار بلوچستان,فرهنگ بلوچستان,تاریخ بلوچستان و جهان

سرزمینم بلوچستان

اخبار بلوچستان,فرهنگ بلوچستان,تاریخ بلوچستان و جهان

در میان بلوچ‌ها سرمایه‌دار داریم اما سرمایه‌گذار نه

در میان بلوچ‌ها سرمایه‌دار داریم اما سرمایه‌گذار نه

شاید ذهنیت عموم مردم از سرمایه، سرمایه دار، سرمایه گذار، کارفرین، کاسب و اشتغالزا مفاهیمی تا حدودی یکسان و شبیه به هم باشد اما تفاوتهای اساسی بین این مفاهیم وجود دارد.

ابتدا از تفاوت کارآفرین و اشتغالزا شروع می‌کنیم :

واژه کارآفرینی که ترجمه کلمه Entrepreneurship است، در جامعه ما که بیکاری معضل بزرگ اجتماعی محسوب می‌شود همه اذهان را متوجه اشتغالزایی می‌کند. در حالی که هر چند این دو مفهوم هر دو با ارزش و با هم مرتبطند اما لزوماً منطبق بر هم نیستند. (اشتغالزایی می‌تواند یکی از نتایج کارآفرینی باشد)

پس تفاوت این دو را می‌توان چنین خلاصه کرد:

۱- کارآفرین، یک شغل را ایجاد می‌کند در حالی که اشتغالزا برای شغل ایجاد شده جذب نیرو و تکمیل ظرفیت می‌کند.

۲- کارآفرینی بیشتر مربوط به بخش خصوصی است اما اشتغالزایی در بخش دولتی هم می‌تواند صورت پذیرد. چرا که شاخصه اصلی کارآفرین پذیرش ریسک و تأمین سرمایه به امید منفعت زیاد است. در حالی که در مشاغل دولتی سرمایه گذاری و ریسک مشاغل لزوماً درآمد و منافع سرشاری برای مدیر نخواهد داشت. دولت بیشتر می‌تواند مشوق و زمینه ساز کارآفرینی باشد.

۳- کارآفرینی، عرضه کالا یا خدمتی نوین از لحاظ زمانی و مکانی است در حالی که اشتغالزایی لزوماً با نوآوری همراه نیست.

۴- کارآفرینی درک و بهره گیری از فرصتهای حال یا آینده بازار به نفع خود و جامعه است در حالی که منافع اشتغالزایی ممکن است فقط متوجه جامعه باشد.

۵- اشتغالزایی به توزیع ثروتهای موجود کمک می‌کند اما کارآفرینی یک منبع ثروت جدید ایجاد (خلق ارزش) می‌کند.

۶- هنر کارآفرین گردآوری و در کنار هم قرار دادن مجموعه ای از منابع انسانی و فیزیکی است که ارزش مجموعه جدید نسبت به گذشته افزون شود. در حالی که اشتغالزایی همیشه با بهره وری همراه نیست.

سرمایه دار: تفاوت کارآفرین با سرمایه دار در این است که سرمایه دار لزوماً مؤسس یا گرداننده یک فعالیت اقتصادی نیست. در حالی که کارآفرین علاوه بر تأمین سرمایه و دیگر منابع لازم و ادغام آن‌ها با یکدیگر، عهده دار مدیریت آن نیز می‌شود.

هنرمند و مخترع: کارآفرین لزوماً هنرمند و مخترع به معنای متداول آن نیست، اما بزرگ‌ترین هنر وی اختراع یک روش برای ایجاد ارزش اقتصادی جهت توسعه و بهره گیری از هنر یا ابتکار دیگران است.

کاسب (Small Business Owner): بسیاری از مردم دو عبارت کارآفرین و کاسب را مترادف می‌دانند. هر چند این دو مفهوم نقاط اشتراک زیادی دارند، اما تفاوتهای معنی داری نیز در این دو مفهوم دیده می‌شود که به مواردی از آن اشاره می‌شود:

۱- تفاوت میزان ثروت (ارزش آفرین) کارآفرین با کاسب: کسبه سنتی درآمد معمول و متوسطی دارند، اما درآمد یک کارآفرین موفق بیش از حد انتظار است.

۲- سرعت ثروت آفرینی: ثروت کاسب معمولا طی مدت زمان طولانی جمع آوری می‌شود اما کارآفرین موفق همین ثروت را طی مدت کوتاه (مثلاً ۳ تا ۵ سال) کسب می‌کند.

۳- ریسک: اقدامات کارآفرینان ریسک بالایی دارد در حالی که اقدامات کسبه معمولی چنین ریسکی را ندارد. با این وجود این افراد به خاطر اطمینان از سود قابل توجه آتی و امکان از دست رفتن فرصتهای طلایی دست به خطر می‌زنند. با این همه کارآفرین را نمی‌توان یک مجنون خطرپذیر دانست. هنر کارآفرین توأم با تخمین میزان مخاطره فعالیت‌ها و دست زدن به ریسک‌های ارزشمند، عقلائی و محاسبه شده است.

۴- نوآوری: معمولا قوه خلاقه یک کارآفرین در نوآوری بسیار فراتر از یک کسبه معمولی است و همین قوه خلاقه است که قدرت ثروت آفرینی (خلق ارزش) را در وی نسبت به کسبه معمولی فزونی می‌دهد. قوه خلاقه کارآفرین می‌تواند در تولید کالا، ارائه خدمت و یا فرایندها بروز نماید.

اما انچه که در نهایت می‌توان از این مباحث نتیجه گیری کرد این که در استانهایی نظیر استان ما فقر و ناداری و عقب ماندگی به دلیل نداشتن سرمایه نیست بلکه به دلیل نداشتن سرمایه گذار در همه بخش‌ها است. در این استان کمبود سرمایه وجود ندارد اما تفکر کارآفرینی و سرمایه گذاری بندرت در این فرهنگ دیده می‌شود.

مزیت‌های مختلف در بخش کشاورزی، شیلات، صنایع تبدیلی، بخش معادن، حمل و نقل و ترانزیت کالا، گردشگری، تبادلات مرزی و… که هر یک می‌تواند نه تنها سیستان و بلوچستان، بلکه نواحی و استانهای همجوار را نیز متحول کند.

اما برای سرمایه گذاری نیاز به کمک و حمایت دولت در همه بخش‌ها وجود دارد که مهم‌ترین آن بکارگیری مدیران اقتصادی در بخش‌های مختلف است. مدیرانی که دیدگاه اقتصادی داشته باشند و با مفاهیم و فرهنگ منطقه نیز سازگار باشند.

مثال کوچکی از عدم موفقیت دولت‌ها در این بخش را می‌توان مدیریت‌های پی در پی سازمانهای بزرگ اقتصادی چون مناطق آزاد کشور دانست.

از سال ۱۳۷۲ تا ۱۳۹۰ (حدود ۱۸ سال) سازمان منطقه آزاد چابهار حدودا ۱۲ مدیر عامل و سرپرست داشته است. مدیرانی که اکثریتشان مدیران اقتصادی نبوده اند. نتیجه کار این که در سازمان منطقه آزاد چابهار همه درآمد ان صرف فعالیتهای جاری (بندرت عمرانی) شده است و سازمانی که بنام منطقه آزاد تجاری و صنعتی چابهار نامگذاری شده است تعداد واحدهای صنعتی آن شاید به عدد انگشتان یک دست هم نرسد.

البته در این مقوله بی تفاوتی نمایندگان مردم در بازخواست و پیگیری وضعیت منفعل سازمان بی تاثیر نبوده است.

انشالله در آینده مطلب کاملی در مورد فعالیت‌های سازمان ارائه خواهد شد.

منبع: صلاح الدین درخشان

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد