سرزمینم بلوچستان

اخبار بلوچستان,فرهنگ بلوچستان,تاریخ بلوچستان و جهان

سرزمینم بلوچستان

اخبار بلوچستان,فرهنگ بلوچستان,تاریخ بلوچستان و جهان

نقش نخبگان سیاسی در حفظ هویت ملی بلوچ

ابراهیم حسین بر

سیاست های تمرکزگرایانه رضاشاه ایلات قدرتمند را در سراسر ایران هدف قرار داد، اما فقط در مناطق غیر شیعه و غیر فارس بود که این سیاست ها گرایش های سیاسی محلی گرا را برانگیخت. فرایند تکوین دولت مدرن تمرکزگرا رؤسای ایلات را ناخشنود ساخت و نخبگان قومی و تحصیل کرده طبقه متوسطی را به وجود اورد که به تلاش برای ساختن و پرداختن اندیشه و هویت قومی و طرح آن دست زدند.

تلاش نخبگان برای تدوین و ارائه مفهوم منسجم از هویت قومی در داخل گروه از جنبه های مهم فعالیت آنهاست. این مسئله از آن جهت اهمیت دارد که آنها تلاش می کنند در رویارویی با دولت مرکزی گروه را به موجودیتی منسجم و در حال بسیج تبدیل کنند. هدف نخبگان آن است که از این طریق بسیج اعضای گروه دولت مرکزی را وادار سازند تا امتیازاتی سیاسی به گروه بدهد که قدرت و موفقیت آنها را استحکام بخشد.

نخبگان تحصیل کرده جدید بویژه بر عناصری نظیر زبان، فرهنگ، رسوم، مذهب یا هر آنچه گروه را از گروههای دیگر متفاوت می سازد انگشت می گذارند و آنها را بعنوان اهرم های سیاسی تقویت می کنند. این نخبگان به منظور بسیج سیاسی افراد، سمبول های قومی وملی را باز، تفسیر و تحلیل می کنند و اسطوره ریشه های مشخص قومی، قهرمانان ملی و مبارزات مداوم و حماسی را بازگویی می کنند.

بر خلاف اقوام دیگر ایرانی، فرایند شکلگیری قشر شهری تحصیل کرده جدید در میان طبقه متوسط بلوچستان بسیار کندتر بوده است و همجنین رهبری حرکت سیاسی در بلوچستان ایران در دهه های اخیر اغلب در دست نخبگان سنتی جامعه بلوچ بوده است، با این حال همانند مناطقی همچون کردستان، نخبگان تحصیل کرده شهری نقش فعالی در حرکتهای سیاسی بلوچستان داشتند. البته باید به این نکته مهم اشاره کرد که تلاش برای حفظ هویت قومی در بلوچستان بیشتر نتیجه فعالیت نخبگان تحصیل کرده بلوچ در بلوچستان پاکستان است، همچنین نخبگان بلوچ در ایران و پاکستان رابطه نزدیکی با یکدیکر دارند.

بلوچستان پاکستان در مقایسه با بلوچستان ایران پیشرفته تر است و نخبگان تحصیل کرده آن مدت ها پیش از نخبگان ایران ظهور کردند، اساسا بلوچ های ایرانی از نظر فکری تحت تاثیر بلوچ های پاکستانی هستند و در سالهای اخیر غالباً نخبگان بلوچ پاکستان سخنگوی بلوچ های ایران و انعکاس خواست های آنان در مجامع بین المللی و جهان بوده اند، با این وجود سیاسیون بلوچ ایرانی نیز نقش فعال و مستمری دارند.

نخبگان سنتی بلوچ

جذب نخبگان سنتی یا تحصیل کرده بلوچستان به شرکت در فعالیت های سیاسی محلی گرا تا حدودی در سیاست های تمرکز گرایانه دولت از زمان رضاشاه به بعد ریشه داشته است. دلیل عمده شرکت رؤسای طوایف در حرکتهای سیاسی محلی گرا این بود که افزایش قدرت و نفوذ دولت اقتدار آنها را به خطر انداخته بود، رؤسای طوایف تا زمانی که دولت مرکزی به آنها امتیازات سیاسی و اقتصادی می داد نسبت به آن وفادار می ماندند، در غیر اینصورت ترجیح می دادند گروههای سیاسی مخالف دولت تشکیل دهند یا به چنین گروههایی بپیوندند.

پس از انقلاب این گرایش شدت گرفت، زیرا رژیم جدید حاضر نبود به سرداران بلوچ تکیه کند یا آنها را بعنوان واسطه های میان مردم طوایف و دولت بپذیرد. در واقع میان رؤسای طوایف بلوچ بر سر کسب امتیازات دولتی رقابت وجود داشت، چون اغلب اوقات اما نه همیشه آنهایی که خود را کمتر مورد لطف دولت می دیدند و نسبت به رقبایشان امتیاز چندانی نداشتند، طغیان می کردند یا به اردوگاه ناسیونالیستی می پیوستند. جبهه آزادی بخش بلوچستان به رهبری جمعه خان مثال خوبی در این زمینه است که توانست حمایت طوایف سردارزایی، مبارکی، لاشاری و نارویی را بطور دخالت مستقیم کسب کند.

نخبگان سنتی بلوچ در حرکتهای سیاسی پس از انقلاب اسلامی نقش بیشتری ایفا کردند. در روزهای اول انقلاب، بسیاری از رؤسای طوایف که با نظام سابق همکاری نزدیک داشتند و در دولت، پارلمان و مناطق محلی دارای مقام های سیاسی بودند از کشور گریختند و در گروههای سیاسی بلوچ به فعالیت پرداختند یا خود برای مبارزه با رژیم جدید چنین گروههایی تشکیل دادند .نخبگان سنتی محروم از امتیازات سابق چندین گروه سیاسی بوجود اوردند. در اوایل دهه 1980 میلادی امان الله بارکزایی گروهی بنام "پیشمرک بلوچ" تشکیل داد. وی در سالهای 1340 شمسی در فعالیتهای سیاسی شرکت داشت و سپس با سایر رؤسا و سرداران بلوچ جبهه ای به نام "جبهه وحدت بلوچ" علیه جمهوری اسلامی تاسیس کرد. نخبگان ایلی در دهه 1990 میلادی نیز نقش مهمی در گروههای سیاسی ایفا می کنند. در سال 1369 گزارش شد که گروهی به نام "جبهه خلق برای آزادی بلوچ" به وجود آمده است که اعضای طایفه نارویی در آن شرکت فعال دارند. بنا به نوشته روزنامه پاکستانی" ملت"، حاج بلوچ شه بخش عضو برجسته گروه در سال 1990 در کراچی کشته شد. موارد فوق نشان می دهد که نقش نخبگان سنتی در بلوچستان بسیار قوی بوده است. رؤسای طوایف خود را نمایندگان مردم بلوچ می دانند و همانند همه حرکتهای قومی با تکیه بر عوامل و علایق کهن نظیر زبان و مذهب مدعی متمایز بودن خود از دیگران بودند.

نخبگان مذهبی بلوچ

علیرغم حضور قابل ملاحظه و مؤثر رؤسای سنتی طوایف در سیاستهای بلوچستان، نقش رهبران مذهبی و نخبگان تحصیل کرده و شهر نشین نیز مهم بوده است. نخبگان مذهبی بلوچ یعنی مولوی ها، در مسایل سیاسی بلوچستان نقش بسیار با اهمیتی ایفا می کنند. گرچه مولوی ها صرفاً به سبب داشتن مقام مولوی همچنان مورد احترام مردمند، در دوران سلطه سرداران طوایف و خوانین بلوچستان نفوذ اجتماعی سیاسی چندانی نداشتند. "اسپونر" معتقد است که با سقوط قدرت غیرمذهبی سرداران و خوانین در بلوچستان جنوبی، اهمیت رهبران مذهبی افزایش یافته است. نخبگان سنی مذهب بلوچستان نیز همانند نخبگان مذهبی شیعه در ایران از نفوذ زیادی برخوردار بودند و در بسیج سیاسی مردم بلوچستان علیه رژیم شاه نقش مهمی ایفا کردند. به همین دلیل حزب اتحادالمسلمین که گروهی از مولوی های بلوچ به رهبری مولوی عبدالعزیز آن را تشکیل داده بودند، نخستین حزب با گرایش مذهبی در بلوجستان بود. نخبگان مذهبی که تعداد و نفوذشان در بلوچستان افزایش یافته بود، در تبدیل مذهب تسنن به عامل سیاسی و برانگیختن آن علیه تشیع نقش مهمی داشتند. رؤسای سنتی طوایف بلوچ از نفوذ مولوی ها و نیز تفاوتهای مذهبی به عنوان عوامل بسیج کننده مردم علیه دولت مرکزی استفاده می کردند.

نخبگان تحصیلکرده بلوچ

نخبگان تحصیلکرده غیرمذهبی و شهرنشین بلوچ محصول فرایند تمرکزگرایی دولت بودند. در دوران حکومت محمدرضاشاه جامعه بلوچ شاهد تغییر و تحولات اجتماعی ـ اقتصادی عمده و افزایش تعداد نخبگان تحصیل کرده جدید بود. در سال 1345 جمعیت شهری فقط 17 درصد جمعیت بلوچستان را تشکیل می داد، یک دهه بعد، این رقم به 26 و در سال 1365 به 41 درصد رسید. تاسیس دو نهاد آموزش عالی یعنی دانشگاه تربیت معلم زاهدان در سال 1351 و دانشگاه سیستان و بلوچستان در سال 1352 در رشد طبقه تحصیلکرده جدید بلوچ تاثیر بسیار داشت.

برخی از بلوچ های ایرانی در مؤسسات آموزش عالی پاکستان و نیز کشورهای غربی تحصیل کرده بودند. این نخبگان طایفه ای و غیر طایفه ای برای طرح هویت قومی و سازماندهی حرکتهای سیاسی محلی پس از انقلاب تلاش کردند. به این ترتیب نخبگان طایفه ای منابع مالی و نظامی حرکتهای سیاسی را فراهم کردند و نخبگان تحصیل کرده به تلاش برای خلق هویت قومی می پرداختند. همانند تجربه همه حرکتهای قومی، نخبگان تحصیل کرده پایه های فکری گرایش های قومی در جامعه بلوچ را شکل دادند. در اثر چنین فعالیت های روشنفکرانه ای است که نخبگان سیاسی، بویژه رؤسای طوایف، مدعی وجود سنت رهبری سیاسی و مبارزه مداوم برای رسیدن به اهداف قومی بلوچ شده اند. فعالیت روشنفکرانه مذکور در نیمه دوم قرن بیستم، یعنی پس از اعلام استقلال پاکستان از هندوستان شروع شد. در سال 1955 نخبگان حاکم پاکستان "حزب ملی" ایالت کلات را ممنوع کردند. رؤسای طوایف بلوچ که از این هراس داشتند با ظهور یک دولت قومی در پاکستان خودمختاری خویش را از دست بدهند، حزب دیگری به نام" اوستمان گال" (حزب مردم) تشکیل دادند و پرنس کریم، برادر خان کلات را به ریاست آن انتخاب کردند. حزب پرچمی سه ستاره داشت که بیانگر بلوچ های پاکستان، افغانستان و ایران بود. هدف این حزب تشکیل "بلوچستان بزرگ" اعلام شده بود.

نخبگان روشنفکر از طریق تفسیر و بازتفسیر متون تاریخ باستان، آثار شرق شناسان غربی، آثار کلاسیک فارسی و اسلامی و ادبیات بومی، ریشه های نژادی، میراث فرهنگی مشخص، سنت مقاومت ملی و تداوم تاریخ سیاسی خود را بازشناسی و کشف کردند.

جای تعجب است با وجود تاریخ چندهزار ساله بلوچستان و هویت و اصالت شناخته شده بلوچ حتی در کتب تاریخی و طرح آن از سوی مورخین و مشاهیر جهان، یک نویسنده پاکستانی در کتاب خود نوشته است؛ "گرچه تبلیغات گسترده در مورد هویت قومی، وجه مشترک فعالیت نخبگان بلوچ است، هنوز معلوم نیست که سرزمین اصلی بلوچ ها و براهویی ها کجاست و اساس هویت قومی آنها واقعا چیست!!"

در آثار نخبگان، جامعه بلوچ گروهی منسجم، هماهنگ و دارای وحدت داخلی تصویر شده که همواره با همسایگان خود در حال کشمکش بوده است. در زمینه روابط میان بلوچ ها و فارس ها عمدتاً تفسیری توسط نخبگان بلوچ صورت گرفته است که در آنها تاریخ این روابط سراسر خشونت آمیز توصیف شده است. همچنین تاریخ نگاری یکجانبه نسبت به بلوچ ها را در شاهنامه فردوسی نیز میتوان مشاهده کرد؛ در شاهنامه آمده است که در روزگار انوشیروان پادشاه ساسانی بلوچ ها به غارت، کشتار و ویرانگری دست زدند و انوشیروان شورش آنها را فرونشاند!!

سهم نخبگان در حفظ و غنای هویت قومی و وحدت احساسات قومی در میان بلوچ ها محدود به مباحث ما نیست، نخبگان بخش مهمی از فعالیت های خود را به جست و جو برای یافتن تاریخ سیاسی و نهادی و قهرمانان حاکمیت و استقلال بلوچ اختصاص داده اند.

نخبگان بلوچ روایات مختلفی از دوره های تاریخی استقلال بلوچستان ارائه داده اند، مثلا "عنایت الله بلوچ" از دوران طولانی استقلال بلوچ سخن گفته است، دورانی که حدوداً سه قرن پس از سقوط امپراطوری ساسانی شروع شد. وی مینویسد؛ حکمرانان عرب دمشق و بغداد به استقلال بلوچ ها احترام می گذاشتند و روابط بلوچ و عرب برای آنها بر اصل حسن نیت، همکاری و عدم مداخله استوار بود. نخبگان سیاسی، استقلال سیاسی بلوچ ها را "بلوچی دوره" یا "بلوچی زمانه" می نامند که بنا به عقیده آنان عصر خودگردانی بلوچ بوده است، به نوشته آنان "بلوچی دوره" عصر استقلال سیاسی بلوچ ها و عدم حضور حکومت اداری یا سیاسی خارجی بود. نخبگان بلوچ معتقدند که در این دوره نهادهای سیاسی و نظامی و نیز فرهنگ و زبان بلوچ در سراسر منطقه حاکم بوده است. پروفسور محمد حسن حسین بر "بلوچی دوره" را از سال 1400 تا 1948 می داند. نخبگان بلوچ "میرشکار رند" را به عنوان بلوچ بزرگ و کسی که "برای اولین بار ملت سازی در بین بلوچ ها را آغاز کرد و وحدت سیاسی و جغرافیایی بلوچستان را تحقق بخشید" می ستایند.

همچنین عنایت الله بلوچ معتقد است میرشکار رند یک "دولت واحد بلوچستان" ایجاد کرد.

منابع اصلی

Iran and its nationalities, hosseinbor

Selig harrison, in afganistan shadow

Nisan mordechai, minorities in the middle east

Aijaz ahmad, the national question in baluchistan

Muhammad sardar khan baluch, history of baluch race and baluchistan

Inayatollah baloch, the problem of greater baluchistan

شاهنامه فردوسی

قومیت و قوم گرایی در ایران، دکتر حمید احمدی

بلوچستان و تمدن دیرینه اش، ایرج افشار سیستانی

نظرات 1 + ارسال نظر
احمد جمعه 14 بهمن‌ماه سال 1390 ساعت 13:20 http://saghezeman.blogsky.com

سلام
من وبلاگی دارم در مورد کردستان
البته امروز راش انداختم ولی تو این روزا پر از مطلبش میکنم
اگه دوست داشتی سری بهم بزن
واگر خواستی تبادل لینک کنیم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد