کوکار بلوچ 1/ژانویه 2012
«آقایان و خانمها ! این چیزی که در دستان من میبینید ، یک ساعت است . من براساس حرکت
ثانیهشمارهای این ساعت پنج دقیقه زمان میگیرم و در این پنج دقیقه از خدا میخواهم
که جان مرا بگیرد...» نفسهای حاضران در سینه حبس شده بود ! چشمهای نگران مؤمنان به وجود خدا
منتظر پاسخ قاطع خداوند بود .
«آقایان و خانمها ! پنج دقیقه تمام شد و من هنوز زندهام . پس خدایی درکار نیست..!!
این دیالوگ در سکانس آغازین فیلم «برد» و از زبان نقش اول این فیلم که شخصیت «موسولینی» را بازی میکند بیان میشود . در این سکانس ، موسولینی هنوز به قدرت نرسیده و یک فعال سیاسی است که رهبری یک حزب کمونیستی را بر عهده دارد . «بنیتو موسولینی» رهبر فاشیست و دیکتاتور بزرگ ایتالیا را کمتر کسی است که او را نشناسد . این فیلم سینمایی ، زندگی واقعی و مستند او را نشان می دهد . در ادامه فیلم ، وی با دختر جوانی آشنا می شود و از او صاحب فرزند نامشروعی می شود و چون می خواهد این موضوع را پنهان نگه دارد ، نهایتا مادر و فرزند در اثر اذیت و آزار او جان می بازند .
این نوشته مقدمهای بود برای ورود به یک ماجرای مشمئز کننده که از درون سکوت خفت بار اپوزیسیون بلوچ به بیرون درز کرده است . ماجرایی که طی آن اشخاصی که همواره از «رعایت حقوق شهروندی» ، «احترام به حقوق بشر« و «پرهیز از پایمال کردن حق دیگران» دم میزنند با فرض آزادی در اروپا ، خود حقوق انسانی دیگران را پایمال نموده و بهای دموکراسی خواهی خود را با عیاشی و خوشگذرانی به ناچیزترین مقدار تقلیل می دهند . کسانی که داعیه دار حقوق بشر و مدعی حمایت از ارزش های فرهنگی و مدنی بلوچ هستند و دموکراسی را به قول خودشان به استبداد زدگان می آموزند ، با چه رسوایی اصول مسلم اخلاقی و «حق الناس» را نادیده گرفته و از باندهای فساد و فحشا و ابتذال سر بیرون می آورند .
آقای کوهگنجی در یکی از مقالات خود نوشته بود: «انسان در ذات خود اصالتاً موجودى شریف و آرام است ، اما آنچه که وى را دیو صفت مى کند و خوى زشت مى دھد ، شرایط زیستی است ….»
از آنجا که هرگز نمی توانم خود را متقاعد سازم که یک بلوچ که زن را همیشه مقدس و محترم می دانسته و شرف انسانی را می پرستیده است ، چگونه ممکن است دچار رسوایی اخلاقی شود و آنچنان اعمالی پست منشانه و شرم آور مرتکب گردد که تفریح خود را در سودای جنسی با کودکان و دختران ملل دیگر بگذراند ، می توانم رسوایی اخلاقی یکی از اعضای حزب مردم بلوچستان را به دلیل شرایط زیستی و ارتباطات و تعاملات ایشان و سیاست و تجارت و نگرش آنان و دموکراسی لجام گسیخته ای که در آشکار و نهان آنان متبادر گشته است ، توجیه نمایم . روشن است که چرا این افراد از بلوچستان مطرود شدند اما آیا سیاست حزبی آنها این است که فحشا را در میان قوم بلوچ ترویج نمایند؟