خاطره ای جالب از یک بسیجی جبهه رفته
تازه دوسال از التهاب وقوع انقلاب راپشت سر گذاشته بودیم. ان زمان در مدرسه ی ما افرادی بودندکه گرایشات چپ و تجزیه طلبانه داشتند.دانش اموزان هم کلاسی خودم را میگویم. یکی از انها گاهی با جرات مقابل معلم کلاس علیه انقلاب و به طرفداری از گروههای چپ استان سیستان و بلوچستان صحبت میکرد.ایشان فعلا یکی از مولوی های اهل سنت هست که در امر تجارت هم سرو کار دارد.او امروز علیه شیعه در مسجدش سخنرانی میکند.
او در جریان تحصن و تسخیر ساختمان اموزش و پرورش استان در سال 1358 هم نقش داشت که همراه با عده ای از بلوچهای سنی اقدام به این کار کرده بودند .
بیراهه نرویم. دلم میخواست با وجود کمی سن با بزرگترها رفت و امد داشته باشم از انها چیز یاد بگیرم با انها همنشین و هم سفرو همراه باشم . ارزوهای خیلی بلندی داشتم .سپاه هم تازه تاسیس شده بود .برخی از دوستانم که یکی دو سال بیشتراز من سن داشتند با سپاه همکاری جدی داشتند.یکی از اقواممان ان وقت فرمانده وقت سپاه بود.من هم خیلی دلم میخواست که با سپاه همکاری داشته باشم.
با برخی از برادران سپاه دوست بودم.این روابط باعث شده بود تا در جریان تحرکات ضد انقلاب که در اطراف مسجد مکی زاهدان سنگر ساخته بودند و محل و پایگاهشان هم همان مسجد مکی بود قرار بگیرم.اغلب اوقات هم که مسیر گذرم از مقابل مسجد مکی بود میدیدم که در همان زمان یعنی اسفند سال 57 و اوایل سال 58 گروه گروه افراد مسلح از مسجد بیرون میامدند و در اطراف شهر زاهدان اقدام به ترور و خرابکاری میکردند حتی با خاک ریختن توسط کمپرسی خیابانهای اطراف مسجد را هم سنگر بندی کرده بودند.
بعضی اوقات هم گروهایی از مسجد بیرون میامدند و به سپاه که در محل ساواک قدیم بود حمله میکردند.ان موقع مولوی عبدالعزیز زنده بود اما همه توطئه ها توسط فرزندانش و دامادهایش فرماندهی میشد.و او در محاصره تفکرات تجزیه طلبانه عده ای معاند و اهل سنت تندرو با گرایشات چپ مارکسیستی قرار داشت و از خود هیچ اختیاری هم نداشت.حتی خطبه های اورا دیکته میکردند .
دشمنی علمای اهل سنت با انقلاب با حمایت از یزدی وزیر امور خارجه دولت موقت که به استان سفری داشتند به اوج خود رسید که صبح روز حضور یزدی در عیدگاه اهل سنت درگیری مسلحانه ای علیه نیروهای انقلاب و سپاه و مردم و سیستانی ها رخ داد که سرانجام با حضور پرشور مردم زاهدان وحمایت انها از نهاد مردمی سپاه قائله ی تجزیه طلبان سرکوب و تعدادی از محاربین دستگیر که دقیقا از خارج دستور میگرفتند به دنبال کشف خانه های تیمی ُ مقادیری سلاح و مدارک وابستگی و نقشه های عملیات جنگ شهری و مراکز نظامی از انها بدست امد.
البته در گوشه و کنار استان از این قائله ها در پوشش اشرار و یا قاچاق فروش که با نیروهای از هم پاشیده ژاندارمری و شهربانی و سپاه تازه تاسیس مبارزه میکردند به گوش میخورد.و این درگیری ها ادامه داشت تا جنگ شروع شد و این فرصتی دوباره بود برای مخالفین انقلاب تا خود را از نوع سازماندهی بکنند.اما فضای جنگ و حضور جدی مردم در صحنه و تاثیر ان در سطح جامعه و ناامیدی دشمنان از گروهکهای مسلح و جنگ طلب داخلی و عدم همراهی مردم شریف اهل سنت با مخالفین نظام که در مسجد مکی هم پایگاه زده بودند باعث شد تا اندکی از حملات ضد انقلاب به مردم و مراکز نظامی و علیه انقلاب در استان کاهش یابد.
درطول روزکم ازملاهامی شنویم که حالاهم بایددراین وبلاگ حرف ازملاجماعت بشه . دنبال چیزهای بهترباش
گردانندہ این وبلاگ مثل اینکہ طلبہ باشد!
MOTASEFAM AZ IN KHORAFATE K NEVESHTI,,,va in inqlabiyun shoma budand k javana baloch ra ba barchasp zadane ,,,zed inqelab qachaqchi ya ashrar javanae baloch ro najavanmardane shahed mikardand ,nang bar khamenai va nang bar mozdurane kasif J ESLAMI