ناگفته هایی که گفتنش یک درد و نگفتنش هزاران درد دارد.
زندگی باید کرد !
گاه با یک گل سرخ ،
گاه با یک دل تنگ
،
گاه باید رویید در پس این باران ،
گاه باید خندید بر غمی بی پایان
...
تجاوز به کودکان و خشونتهای جنسی، پدیده تازهای نیست و در همه جوامع سنتی و مدرن، رواج دارد اما تجاوز به یک کودک معصوم آن هم در مدرسه دینی باور کردنش مشکل است.اما این یک واقعیت است که نباید منکر آن شویم.امکان سواستفاده جنسی از کودک، چیزی است که اکثر والدین ترجیح می دهند درباره آن فکر نکنند.
آموختن روشهای محافظت از خود، شاید مهمترین کاری باشد که والدین برای فرزندانشان انجام میدهند؛ حتی مهمتر از فراهم کردن خورد و خوراک و پوشاک مناسب. البته همین مهمترین وظیفه، سختترین هم هست؛ چون اگر قرار باشد همه خطرات پیرامون کودک را به او توضیح بدهید، این کار آثار روانی نامطلوبی به جا میگذارد؛ در واقع کودک دیگر به هیچ چیز و هیچ کس اعتماد نخواهد داشت و یک احساس اضطراب و ترس همیشگی، با او همراه خواهد بود.راههای فرار از یک موقعیت و یا وضعیتی که ممکن است سو استفاده جنسی در آن رخ دهد را به کودکتان بیاموزید. اگر از گفتن این خطرات صرفنظر کنید، باز هم این کارتان عواقب خاص خودش را خواهد داشت. به گفته کارشناسان، در چنین مواردی باید خیلی حساب شده و منطقی با بچهها صحبت کرد. بهترین راه این است که خطراتی را که در کمین بچههاست با زبانی قابل فهم برای آن ها توضیح داد،می توانید برای این کار از داستانها و یا سناریوهایی نه چندان ترسناک استفاده کنید، و بلافاصله روشهای پیش گیری از این خطرات را هم به آنها آموزش داد.باید به کودکانی چون آخرداد کمک کرد .دفعه قبل تا آنجا نوشتیم که در مدرسه دینی به طفل معصوم تجاوز شد ,آخرداد نمیخواست به مدرسه بر گردد اما پدرش اصرار داشت که او برگردد و تا مولوی نشود حق بازگشت به خانه را ندارد .
پدر به کودک معصوم گوش نمیکرد او را به زور به مدرسه دینی برد,با مسول مدرسه صحبت کرد مولوی دادرحمان به پدر کودک قول داد که خودش از آخرداد مواظبت میکندمولوی تصمیم گرفت که آخرداد فقط روزها با طلبه های مدرسه رابطه داسته باشد ولی شبها پیش مولوی بخوابد.چند روز گذشت وضعیت آخرداد بهتر شد مولوی دادرحمان خیلی مهربان بود برای کودک خوراکی میخرید روزی مولوی دادرحمان از آخردادخواست روی زانوهایش بشیند تا برایش یک قصه تعریف کند.کودک معصوم عاشق قصه بود ,کودک روی زانوهای مولوی نشت, اما وای بر مولوی که حتی به یک کودک هم رحم نکرد .از کودک معصوم خواست که .... مولوی بازی کند.کودک ترسید ,گریه کرد ولی مولوی هوس باز باز به کودک رحم نکرد.
بله سو استفاده جنسی به تدریج شروع می شود. با تماسهای خوب آغاز می شود، بعد نوبت به تماسهای مشکوک می رسد و سپس تماسهای بد انجام می شود. کودک باید بداند که صاحب تمام بدن خود است و کسی حق ندارد بدون رضایت او و والدیناش، بدن وی را لمس کند.
پیر بخش عزیزی
ادامه دارد