ناصرمحتشمی کیست؟

 

ناصرمحتشمی کیست؟

ناصرمحتشمی با افراد مشکوکی از ملیت ها و کشورهای مختلف و حتی برخی از کارکنان و کارمندان وابسته به رژیم ایران ارتباطاتی برقرار کرده است که هرچند در بیانیه هاش مواضع تندی علیه قجرها داشته اما گاف های وی نشان می دهد ادعاهایی که درکلمات قشنگ وعبارات بلوچ پسندی که درظاهر نمایش داده، عقبه­ی آن اهداف و نیات دیگری مستتر می باشد.

با زبان گرمی هایش خود را معروف و معتمد عده ای بلوچ ساده باور ساخته ولی درواقع همه ما را به بهای اندکی به رژیم حاکم و افراد وابسته به آن و برخی از رژیم های دیگر فروخته است.

اوخود را در بین ما ضد رژیم و ضد آخوندی و قجر جا زده اما پنهانی وبدون اطلاع به تعدادی ازافراد بلوچ وابسته به رژیم وشاغل در ادارات دولتی ارتباطاتی داشته !!!!

از طرفی تعدادی از بلوچ های مورد تعقیب رژیم برای اجرایی کردن نیات پلید خود ارتباطاتی با وی برقرار کرده بطوریکه باآنها روابط صمیمانه­ای برقرار و از این افرادجهت اخذ پناهندگی دعوت نموده از جمله این افراد مژگان نارویی و بردارش هوشنگ ناروئی و برخی ناروئی های دیگر نیز همینطور ارتباط برقرار کرده است .

آن موقعی که بعضی از افراد وابسته به انجمن صدای عدالت به رهبری شهید یعقوب مهرنهاد دستگیر شده بودند مژگان هم گفته شد که از طریق رژیم با وی برخورد شده در حالی که کسی از این وضعیت اطلاعاتی در دست ندارد. بعد از آن مژگان به ایرانشهر رفت و با برخی از بستگان نزدیک ناصر ارتباط برقرار و بواسطه آنها ارتباط با ناصر نیز مهیا گردید.

مژگان با راهنمایی های ناصر وازطریق یکی ازبستگان وی که افغانی می باشد گفته شد به افغانستان رفت اما دیری نپایید که مژگان در یکی از روستاهای ایرانشهر مشاهده گردید که به جایی نرفته لکن این کار بخاطر اینکه برای این بود که گفته شود با وی برخورد شده یا دیگران را فریب دهد که علیه رژیم دارد کار می کند. بعد از این ماجرا شنیده شد که به علت برخی از مسائل که پیش مادر بزرگش تحمل وی کم شده و امکانات کم روستا نمی تواند بماند از طریق پدرش به افغانستان رفت و در آنجا اقامت گزید به طوری که مژگان اصالت پدر بزرگش افغانی است بهترین جای زندگی خود را در بین اجداد خود انتخاب کرد تا بتواند با خیال راحت بگویند که وی از دست رژیم فرار کرده است. اما بخت برگشت و پدرش در یک عملیات انتحاری که جزء افسران نیروهای امنیتی افغانستان بود جان خود را از دست داد. ناصر بعد از این حادثه به شدت با مژگان ارتباط برقرار کرد تا بتواند آلام روحی وی را به هر ترتیب که شده کاهش دهد به همین دلیل برای خوش خدمتی به رژیم افغانستان در یک اقدام سعی کرد به هر نحو ممکن مژگان را به دیار اروپا دعوت کند. عموی مژگان بعد از مرگ پدر نیز در افغانستان ناپدید می شود و ناراحتی های روحی وی را چندین برابر کرد.

با این حال مژگان که با برادرش در تشکیلات انجمن صدای عدالت فعالیت آنچنانی نداشت اما توانست به کمک برخی از دوستان خود نظیر؛ آقایان ناصر بلیده ای، رحیم بندویی و صدرالاشرفی ، مرادی و برخی از دوستان راج به هر نحو ممکن برای دریافت پناهندگی اقدام نماید.

مژگان را به عنوان یک فرد متواری توصیف و توجیهات مختلفی را به وی نشان داد تا از طریق آن بتواند به نحو ممکن به اخذ پناهندگی از هر طریق ممکن موفق شود تا هم برگ زرینی به عنوان خدمات ارزنده اش برای نشان دادن به افرادی که برای این بابت پول می دهند کسب کرده و هم جایگاه متزلزل خود را معنی و جهت بدهد. لذا به مژگان یاد می داد با un چگونه ارتباط برقرار کند و چگونه مصاحبه نماید.

اقدامات ضد رژیم خود را چطور بزرگ جلوه دهد تا به عنوان پناهنده سیاسی مورد قبول واقع شود و حتی چگونه ازکشور فرار کرده همه را شرح دهد تا آنها بپذیرند که اوفعال سیاسی بوده ومقدمات صدورپناهندگی برایش فراهم شود نظیراین کاررا قبلابرخی افراد باخودزنی ها و نمایش آن دربرخی ازجراید و رسانه ها و حتی اقدامات قتل و غارت که انجام داده بوند نیز انجام داده است.

پشت پرده ؟؟؟؟ اینگونه مسائل را کسی برملا نکرده و نقش افغانستان و شخص محتشمی پور و یا رژیم ایران هم در افکار عمومی کسی از آن اطلاعی ندارد.؟!!

سئوال این است چرا ناصراینقدر دنبال و پیگیرمژگان که کلیه اعضای خانواده اش در خدمت امنیت ملی افغانستان قرارگرفته اندبوده است ؟

مگر رژیم افغانستان چه کاری برای مابلوچ ها کرده که ناصر بخواهد درازای آن اینهمه خوش خدمتی را انجام دهد.

بهرحال مدتی است اقدامات ناصر برعلیه ملت مظلوم بلوچستان واقع شده ولازم است اندیشمندان و سران جنبش ملی بلوچستان به این قضیه به دقت توجه داشته باشند چراکه چنین اقداماتی آن هم از فردی احساسی وهیجانی که مدت مدیدی از عمرش می گذرد بسیارجای تأمل ودقت بیشتری دارد .

اگربه بعضی از افرادی که توسط ناصربرنامه هایی برای پناهندگی آنها ترتیب داده شده کمی دقت شود مشخص می شود که رژیم برای آنها خواب هایی دیده است.

ناصر با شخصی به نام مسعود که رابطه نزدیکی با وی داشته و هر از چند گاهی به طور انفرادی و با مشاورت همدیگر مبادرت به تشکیل حزب می دهند و با بکارگیری معانی پرطمطراق می خواهند همه را مجذوب خود سازند اقدام می نمایند این گونه اقدامات هر چند جهت جذب و یارگیری تشکیل می شود اما آنچنان پشت آن افراد بلوچ از آنها بیزار و بی اعتماد می باشند که هیچکس از آنها اعتماد نداشته و همه را با یک چوب از خود دور می سازند و نمی خواهند نشاط و رشد دیگر بلوچ ها را داشته باشند. به همین دلیل با انگ زدن به دیگران و نشان دادن وابستگی آنها به عناوین منحرف کننده وابسته به رژیم سعی خود را در توجیه خود نشان می دهند به طوری که اقدامات آنها علیه برخی از افراد دلسوز بلوچی هنوز نیز از کشی پوشیده نمی باشد.

ماازهمه افرادجنبش ملی بلوچستان می خواهیم رفتارمشکوک وریاکارانه ناصررا را بیشتر بشناسند تاازناحیه این افراد ضربه کمتری برپیکره ملت مظلوم بلوچ وارد شود.

ن. م دوست م ن از ایرانشهر