طلاق : «این حلال دوست نداشتنی »
در استان سیستان و بلوچستان رکورد شکنی می کند!!
سارا و سه خواهرش نیز به جمع فرزندان طلاق پیوستند . طلاقی عجیب و غریب که در لحظه عصبانیت الفاظی بر زبان مرد خانواده جاری شد و همین الفاظ کافی بودند تا فقه و شریعت حکم به فرو ریختن این آشیانه بدهد و دردناکتر اینکه زن خانواده ، بعد از سالها خیاطی و ساختن زندگی مشترک ، فقط صاحب 6 میلیون ناقابل مهریه اش شد و به جمع زنان مطلقه پیوست.
این یادداشت کوتاه می خواهد ضمن اشاره به پدیده طلاق ، تحلیلی کوتاه بر آمارهای این واقعه در استان سیستان و بلوچستان – که در سالهای نه چندان دور کمترین میزان آن در استان اتفاق می افتاد - داشته باشد.
چرایی طلاق
طلاق به معنی پایان قانونی ازدواج و جدا شدن همسران از یکدیگر است. طلاق معمولاً وقتی اتفاق میافتد که استحکام رابطه زناشویی از بین میرود و میان زن و شوهر ناسازگاری و تنش وجود دارد.
طلاق اجتماعی، تغییرات در دوستیها و سایر روابط اجتماعی است که مرد یا زن طلاق گرفته با آنها سر و کار دارد.
طلاق روانی، موقعیتی است که از طریق آن فرد پیوندهای وابستگی عاطفی به همسرش را قطع کند و به تنها زیستن تن دردهد.
به پدیده « طلاق» از زوایای مختلف نگریسته شده است . روانشناسان طبق اصول این علم آنرا به به ذهن و روان افراد درگیر در آن تقلیل می دهند و معمولا" علاوه بر بررسی چرایی این پدیده عمده ترین علاقمندی آنها به اثرات و آسیب های روانی و عاطفی طلاق در بین زوجین و فرزندان آنها پس از طلاق است.
جامعه شناسان در بررسی پدیده های اجتماعی ، معمولا" اینگونه پدیده ها را از یکطرف در یک ساختار پهن دامنه و کلان بنام« جامعه » بررسی کرده و از طرف دیگردر سطوح خرد به کنش متقابل زوجین در واحد خانواده توجه کرده اند و تغییرات اجتماعی و تاثیر آنرا در واحد خانواده و در وقوع طلاق بررسی می کنند.
حقوقدانان نیز از منظر حقوقی و قوانین مرتبط بر طلاق به بررسی جنبه های حقوقی طلاق پرداخته اند.
میزان وقوع طلاق نیز یکی از شاخص های مهم در بررسی وضعیت اجتماعی و سیاسی کشورهاست. هرچه میزان وقوع طلاق و دیگر آسیب های اجتماعی بیشتر باشد نشان دهنده ناکارائی نهادهای اساسی جامعه و بی ثباتی اجتماعی است.
با توجه به گذار جامعه از سنتی به مدرن و تغییرات مهمی که در ساختار ، کارکردهای خانواده و دیگر ارزشهای جامعه پدیدار شده است. دلائل طلاق نیز تغییر کرده است.
شاید سود جویی و کلاهبرداری برخی ازدختران که از محل ازدواجهای صوری و اجرا گذاشتن مهریه هایشان پولهای کلانی را به جیب زده اند ، نمونه روشنی از ازدواجها و طلاقها در دوره ما باشد.
آگاهی بسیاری از زنان از قوانین و حمایتهای اجتماعی و دولتی وهمچنین استقلال مالی زنان سبب شده است که دیگر زندگی مشترک را با هر وضعیتی نپذیرفته و تنهایی را بر زندگی پر از تنش ترجیح دهند. مساله مهم دیگر در سالهای اخیر زایل شدن قبح و زشتی طلاق است . در سالهای نه چندان دور اگر مردی زنش را طلاق میداد با انزوا و طرد اجتماعی روبرو می شد اما اکنون دیگر آنگونه نیست و به نظر می رسد با آگاهی عمومی ، طلاق به عنوان یک راه حل پذیرفته شده است. ضمن اینکه خیلی از زوجین طلاق و جدایی را فرصتی برای یافتن فرد دلخواهشان و زندگی بهتر می دانندو آنرا به سادگی برگزار می کنند. در مورد زندگی یکی از مدیران فوتبالی آلمان در جایی دیدم که همسر فعلی وی سیزدهمین همسرش بوده ! و وی بیان داشته که فرد ایده آل خود را تازه پیدا کرده است!! یعنی بعد از 12 طلاق!
درمجموع در بیان علل و عوامل طلاق معمولا" به عوامل ذیل اشاره می شود:
1- عدم تفاهم و توافق اخلاقی 2- ناسازگاری زوجین و عدم سازش 3- بد اخلاقی و بد رفتاری 4- خشونت زوجین نسبت بهم 5- تفاوت و تضاد در زندگی 6- تفاوتهای فرهنگی 7- سوء ظن 8- اعتیاد 9- بیکاری 10- ازدواج دوم 11- دخالت دیگران در زندگی 12- اختلاف سن13- عدم علاقه زوجین بهم 14- بیماریهای روحی و روانی 15- ازدواج اجباری.16- ناباروری 17- سود جویی در ازدواج و اجرا گذشتن مهریه های سنگین توسط زنان 18- فقر و تنگدستی
بر اساس اظهار نظر یکی از مقامات قضایی : علت بیش از ٦٠ درصد طلاقها در ایران را اعتیاد و بیکاری مردان تشکیل می دهد. این مقام قضایی با اشاره به 4/5 میلیون بیکار در کشور، « بیکاری» را تراژدی غم انگیز زندگی جوانان ایرانی دانست. این مقام قضایی دخالت والدین زوجین رادلیل 20 درصد دیگر طلاقهای جامعه دانسته است.
یکی از اساتیدم در بیان علت اختلافات زوجین و وقوع طلاق به نتیجه یک تحقیق جالب ومهم اشاره داشت . ایشان بیان می داشت:«بر اساس تحقیق صورت گرفته در یکی از کشورها، 85 درصد اختلافات زوجین- که در بسیاری موارد منجر به طلاق میشود- برمی گردد به عدم لذت بردن جنسی زوجین از یکدیگر. که تظاهر عینی آن در قالب مواردی مانند عدم تفاهم ظهور و بروز می کند». متاسفانه پرداختن به «تعاملات جنسی » هنوز در کشور ما تابو است . بدین مفهوم که آموزشهای پیش از ازدواج در مورد «کنش جنسی زوجین » از طریق آموزش و پرورش و رسانه ها صورت نمی گیرد و زوجین در این موارد اطلاعات زیادی ندارند ودر نهایت ناآشنایی با این مفاهیم مهم زناشویی خود را در قالب اختلاف و طلاق نشان می دهد. این مساله با توجه به وضعیت فرهنگی و مذهبی خاص استان شدت بیشتری دارد.
بررسی پدیده طلاق در استان سیستان و بلوچستان
با توجه به ساختار خاص اجتماعی ، جمعیتی و مذهبی استان ، بررسی طلاق ، و علل وقوع آن علاوه موارد بالا موارد دیگری نیز دست اندرکار است که ذیلا" بیان می شود:
1- با همه تغییراتی که در ساختار اجتماعی و نظام خانواده صورت گرفته اما هنوز ساختار غالب اجتماعی بر مبنای قبیله و نوع خانواده هم خانواده گسترده است. زیاد سخت نیست که شما خانواده هایی را پیدا کنید که سه نسل در کنار هم زندگی می کنند . در چنین ساختاری ازدواجها معمولا" با نظارت و توصیه والدین صورت می گیرد و رضایت زوجین از ازدواج و یا چیزی که از آن تحت عنوان « ازدواج عاشقانه » یاد می شود ؛ کمتر دیده می شود . همین مساله باعث می شود که مردان به محض اندک تمکن مالی به ازدواج مجدد روی بیاورند. هر چند طلاق در ساختار طایفه ای بدلیل نسبت های زوجین که اکثرا" نسبتهای فامیلی نزدیکی با هم دارند کم است اما بسیار دیده شده است که بسیاری از زوجین جدا از هم زندگی می کنند. یعنی « شبه طلاق» و جدایی در مورد آنها اتفاق افتاده است. و جالب اینکه همین شبه طلاقها هم بدلیل برخی حمایتهای دولتی که از زنان خود سرپرست و بی سرپرست می شود به طلاق واقعی منجر شده است.
2- با توجه به اینکه بخش اعظم استان سنی حنفی مذهب هستند . فقه حنفی در زمینه طلاق قوانین سختگیرانه ای وضع کرده است که در بسیاری از موارد مانند موردی که در ابتدای بحث اشاره شد منجر به طلاقهای خاص شده است. من زیاد وارد بحث نمی شوم اما از علمای نواندیش که شرایط خاص زمانه و تغییرات آنرا درک کرده تقاضا دارم که در این زمینه با وضع فتواهای جدید متناسب باشرایط و تغییرات عمیق اجتماعی صورت گرفته ، به پویایی فقه کمک کرده و همچنین در مسائل فقهی مربوط به طلاق تاملی جدی داشته باشند.
3- آسیب های اجتماعی مانند: «اعتیاد» و « بیکاری» در استان ما نسبت به کشور بدلیل نزدیکی به کشورهای جرم خیز و تولید کننده مواد مخدر از شدت تخریب بیشتری برخوردار بوده اند. هرچند آمارهای رسمی و تحقیفات اجتماعی قابل استنادی وجود ندارد اما ظواهر مساله نشان می دهد که این دو معضل بنیانهای خانواده را سست کرده است و دربسیاری از موارد سبب فروپاشی خانواده ها شده است.
اعتیاد به مواد مخدر ، بالخصوص اعتیاد به مخدرهای صنعتی یکی از مهمترین علل طلاق در استان درسالهای اخیر بوده است.
آمارها در مورد طلاق چه می گویند؟
متاسفانه آمار ها در طول چند سال اخیر از افزایش سریع نرخ وقوع طلاق در کشور دو استان حکایت دارد.
براساس آمار منتشر شده از سوی سازمان ثبت احوال کشور، آمار طلاق در سال 1384 برابر 84 هزار واقعه بوده که در سال 1389 به 137 هزار و 200 واقعه رسیده است. این آمار نشان می دهد که طلاق در طول پنج سال( تا پایان سال89) بیش از 53 هزار مورد افزایش یافته است.
روند بررسی آمار طلاق به شکل ساده بیانگراین است که 84 هزار طلاق در سال 1384 به 94 هزار مورد در سال 1385 رسیده است.
همچنین این آمار به 99 هزار و 852 واقعه در سال 1386 تبدیل شده و در سال 1387 تا 110 هزار و 510 واقعه میرسد که نشان از افزایش 11 درصدی دارد.
سیر صعودی طلاق در سال 88 به اوج خود رسیده و 126 هزار زوج در کشور از هم جدا شده اند که این آمار در سال 1389 به 137 هزار و 200 مورد افزایش یافته و رکورد عجیبی را در طلاق به جای می گذارد.
در واقع طلاق در طول این پنج سال( تا پایان سال 89) 37.59 درصد رشد مثبت داشته است.
مدیرکل دفتر آمار، اطلاعات جمعیتی و مهاجرت سازمان ثبت احوال کشور چندی پیش اعلام کرد، آمار ولادت و ازدواج در سه ماهه نخست امسال(سال 90) هم نسبت به زمان مشابه سال پیش، کاهش و طلاق افزایش یافته است.
هرچند استان ایلام وسیستان و بلوچستان در سالهای نه چندان دور کمترین طلاق ثبت شده را داشتند اما بر اساس آمارها در سالهای اخیر در دسته استانهای با رشد بالای طلاق بوده است.
بر اساس آمار های سازمان ثبت احوال در 9 ماه ابتدایی سال 88 : 23 هزار 317 واقعه ازدواج ثبت شده است که این آمار در مدت مشابه سال 89 به 38 هزار 92 کورد رسیده است که بیانگر رشد 4/106 درصدی ازدواج بوده است . که باز خود این آمار مبین تحلیل خاص خود است که در حوصله این نوشتار نیست. اما در همین مدت یعنی در 9 ماهه اول سال 88 : 1028 واقعه طلاق ثبت شده است و در مدت مشابه سال 89 به 1271 مورد رسیده است که 23 درصد رشد داشنه است. یعنی جایگاه ما در طلاق از رتبه های آخر جدول استانها به میانه های جدول صعود داشته است!!
اما چه باید کرد؟
1- می گویند مادر تمام آسیبهای اجتماعی « بیکاری» است . وضعیت بیکاری در کشور و استان ما با توجه به شرایط خاصی که دارد «نگران کننده » است. و بیکاری سبب بسیاری از آسیب های ثانویه نظیر اعتیاد و پدیده مورد بحث ما یعنی طلاق شده است. رفع بیکاری و ایجاد اشتغال با توجه به دلیل شکل نگرفتن بخش خصوصی قدرتمند ، دخالت و سرمایه گذاری مستقیم دولت را می طلبد.بدون تعارف سیاستهای اخیر دولت در حوزه اشتغال جواب نداده است.
2- اعتیاد به مواد مخدر و علی الخصوص اعتیاد به مخدرهای صنعتی ، باعث تخریب بسیاری از خانواده ها شده است. دوستی بزرگوار از خانواده ای محترم درد دل می کرد که پسر معتادش چه بلاها که بر سرشان آورده و در نهایت زنش را در یک صبح، صبحانه نخورده طلاق داد!. ضمن تقدیر از زحمات دست اندرکار ان مبارزه با مواد مخدر که در سالهای اخیر موفقیت های زیادی را بدست آورده اند اما باید به یک نکته تاسف انگیز اشاره کرد و آن اینکه الگوی مصرف مواد مخدر از مواد سنتی که در خارج از مرزها تولید می شدند به موادمخدر صنعتی تولید داخل تغییر یافته است و این مساله است که بنیان و ثبات خانواده ها را بشدت سست کرده باید مورد توجه نهادهای انتظامی و امنیتی قرار بگیرد.
3- « شبه طلاق» مفهومی که اینجانب بر طلاقهای ثبت نشده در استان گذاشته ام . واقعیت این است که بسیاری از وقایع حیاتی استان ثبت نمی شود . چه بسیار ازدواجها( بخصوص برای بیش از یکبار) و طلاقهایی که بدلیل شرایط خاص منطقه ثبت نمی شود. مفهوم «شبه طلاق» ناظر بر این مساله است که زنهای رها شده بسیاری وجود دارند که با وجود اینکه حکم طلاق در موردشان جاری نشده اما بدلیل چند زنه بودن شوهرانشان بدون هیچ و حقوقی همراه فرزندانشان رها شده اند و متاسفانه جمعیت قابل تاملی از خانوارهای استان را نیز در بر می گیرند . در مواجهه با این پدیده خاص باید تدابیر لازم هم از سوی دولت و دستگاه قضا و هم از سوی علمای محلی اندیشیده شود.
در پایان این قلم معتقد است که طلاق نمی تواند الزاما" مفهوم ناپسند و مذمومی باشد. بلکه چه بسا در بسیاری از موارد به تنش های درون خانواده پایان دهد وآسیب های کمتری را متوجه فرزندان و خانواده ها بنماید . اما آنچه سبب نگرانی کارشناسان مسائل اجتماعی شده رشد بی رویه آن در سالهای اخیر است که فراتر از آستانه تحمل جامعه می باشد. پرداختن به علل و ریشه های بوجود آوردن مساله و همچنین پیامدهای آن می تواند به جامعه برای درک بهتر پدیده و مواجهه درست باآن کمک کند.
مرز ارتباط