احزاب بلوچستان ونداشتن برنامه سیاسی مفید
واقعا اگر نخواهیم خودمان را گول بزنیم این بزرگترین ناکارامدی و ضعف
احزاب بلوچستان است که سی سال در تبعید نتوانسته اند چاره جویی و برنامه ای سیاسی و
مفید را برای این منطقه بلوچستان پی ریزی کنند که بتوانند دل مردمان این منطقه را
نیز با خود یکی کنند . سازمانهای سیاسی بلوچ بتوانند حداقل برای بلوچستان برنامه ای
طولانی مدت داشته باشند که بتوانند روند ان را دردست داشته باند چون هیچ حزبی بدونه
برنامه نمی تواند در بلوچستان ازاد جایی داشته باشد.
گروهای سیاسی بلوچ حول اشخاص شکل گرفته اند و پایگاه اجتماعی ندارند.بیشتر احزاب به فکر این هستند که نظری بدهند که نه سیخ بسوزد و نه کباب و این موضوع نیز به ساختار قدرت برمی گردد. ضعف سواد سیاسی . آثار این ضعف را نه تنها در مردم بی سواد که حتی در اقشار تحصیلکرده بلوچ میشد دید. وضعیّت طوری است که حتّی بسیاری از اعضای احزاب سیاسی،نمیداند حزب چیست، چه فایدهای دارد، چه ضرری دارد و ... فقط به دلیل جاذبهء نام حزب یاامید برای رسیدن به یک پست و مقام، عضویّت حزب را پذیرفته اند .
احزاب و جریانهای سیاسی و فکری مستقل و غیروابسته به قدرت، در شرایط کنونی فاقد ویژگیهای لازم برای پاسخگویی به مشکل بلوچستان هستند. کلیگویی و مواضع غیرمستحکم و تکیه بر یک بُعد از خواستهای مردم بلوچ مثل بُعد سیاسی و غفلت از ابعاد اقتصادی، فرهنگی، حقوقی و اجتماعی، مانع از اعتماد مردمی خواهد شد.
یکی از از ضعف احزاب های سیاسی بلوچ این است که قادر به ارتباط با مردم و سازماندهی آنان نیستند. جریانهای سیاسی بلوچ همیشه غافلگیر میشوند و مردم از لحاظ فکری و عملی از آنها جلو میافتند.استناد به تئوریها و نظریههای دنیای مدرن و دموکراتیک، کمتر بهحال و روز امروز مردم بلوچ میآید. تنها نقد سیستم نامطلوب، بدون ارایهی سیستم مطلوب، به ارتباط با مردم و حرکت منجر نمیشود.
درنهایت، سخن پایانیاینکه به بنبست رسیدن بسیاری از شیوهها وتئوریهای سابق در فضای سالیان اخیر پایان کار نیست، بلکه آغاز راه جدیدی است. بنابراین جریانهای سیاسی بایست بر بحران بیارادگی فعلی فایق آیند تا بتوانند منشأ آثاری مثبت شوند.
خسرو ملازهی