علت اصلی به وجود آمدن تفکر نژادپرستانه چیست؟

 

 باید با افکار ضد انسانی انسانهایی چون محمد کریم بلوچ مبارزه کرد,مبارزه با تبعیض نژادی، مبارزه با عقب ماندگی و کج فهمی و خودپرستی بشر است. محمد کریم بلوچ سیاستمدار ماست,وای به مردم عادی.  من در هیچ جای دنیا تا این حد نزول آدمیت رو ندیده ام. شرم بر تو سیاستمدار بی وجدان , شرم بر تو که خودت رو روشن فکر جا زدی.من به عنوان یک بلوچ شرمساری و انزجار خودم رو از این نژادپرست و جریانهای سیاسی بلوچ که از افکار نژادپرستانه حمایت میکننداعلام میکنم.حساب هوچی گر ها را از ملت بلوچ  جدا کنید.

هرنوع تبعیض فکری مانند رنگ, نژاد, مذهب و جنیست از علائم عقب ماندگی فکری فرد میباشد و باید در رفع آن کوشش کند.

نژادپرستی(Racism) تفکر برتر دانستن یک نژاد بر نژاد(های) دیگر است.

دونظریه درمورد نژادپرستی درسطح دنیا معمول است که یکی نظریه آلمانی آن است ودیگری نظریه فرانسوی آن میباشد. مطابق نظریه آلمانی نژاد محدود به واحد سرزمینی نبوده بلکه مشخصات مانند زبان، رنگ وامثال آن مهم است اما مطابق نظریه فرانسوی برعلاوه مشخصات مذکوردربالا واحد سرزمینی نیزمهم است یعنی مطابق نظریه فرانسوی افرادیکه درسرزمین مشخص زندگی میکننددارای نژاد مشترک هستند بناأ مطابق نظریه فرانسوی گفته میتوانیم که وطن پرستی ونژادپرستی دارای تشابهات هستندامامطابق نظریه آلمانی وطن پرستی نژادپرستی نیست

بین نژادپرستی ووطن پرستی,خطی بسیارنازک است که به راحتی بریده میشود.

 وآنهایی  که درکشورهای مهاجرنشین مانند کانادا,استرالیاوغیره زندگی میکنندبااین مسئله به  خوبی آشناهستند.امادراین کشورهاوبنا به ضرورت قوانین بسارمحکمی علیه این گونه حرکات  غیرانسانی وضع کرده اند.هرکشوری متناسب باشرایط فرهنگی واعتقادی شهروندانش تعریف  خاص به خودرادارد.منطقی ترین شکل این است که کودکان ازبدوطفولیت ودرخانه ومدرسه  دراین مورد آموزش ببینند.

عشق وطن افتخار بزرگ اما، نژاد پرستی و از همه بد تر تحقیر انسانها به دلایل نژاد،شکل وقیافه و... خلاف عقل ومعرفت انسانیست. نژاد برتر ملاک برتری انسانها نمی باشد. اخلاق و معرفت انسانی ،تحمل وهمزیستی بادیگران بر اساس انسان دوستی و احترام متقابل عمل قابل تحسین وارزشمند برای ما است. نژاد پرستی حقیقتیست که به جهان ما سایه افکنده وگه گاهی نا خود آگاه وخواسته آن را حس می کنیم وبی صبرانه به آن چیزی که داریم افتخار میکنیم. اما وقتی حرف عمل وحقیقت به میان میاد با جهل خویش حقیقت را فدای منافع شخصی وزیرپامی

چیزیکه بی اندازه مهم است شخصیت واقعی خودتان است نه بینیش طرف مقابل، شما اگر یک شخصیت قدرتمندوتزلزل ناپذیردرخودبوجود آورید، هیچ کسی قادر نیست آنرا از شما بیگیرد، حتی پدیده نژادپرستی نمیتواند درشخصیت واقعی شما نفوذ کند.
ریشه اصلی نژاد پرستی جهالت است، و کسیکه جاهل نیست وشخصیت عالی وبزرگ دارد هیچ گاه قلب شما را جریحه دار نمی سازد، مهم نیست کی و کجایی باشد.
درخود شخصیت و اعتماد بنفس عمیق بوجود بیاورید وهرکجا میخواهید زندگی کنید.

نژاد انسانی ما انسانها همه یکی است، اگر ما انسانها همه یکی نبودیم، امکان تولیدمثل با همدیگر نداشتیم ونیاز جنسی به همدیگر نبود. کروموزوم‌های ما انسانها یکی است و این نشانۀ انسان بودن است. وطن پرستی در حقیقت باید بگویم بهتر انسان پرستی و انسان و طبیعت و محیط زیست و کرۀ زمین دوستی است. من خیلی دوست دارم که هر جای جهان که می روم انسانها را در خوشبختی و خوشحالی و شادی و موفقیت ببینم. البته این کار موقعی امکان پذیر است، که انسانها اجازۀ فکر کردن و انتخاب و اعتراض و بیان کردن دارند و ازاد و برابر هستند

انسان مانند خورشید است به نظر من نباید زمین گیر باشد، باید از خاک برخیزد ومرزها را نشناسد. این سخن به این معنا نیست که وطن پرست ویا وطن دوست نباشد بلکه با داشتن حرمت وپیوند به سرزمین خود انسان دوست باشد. انسان زمین گیر وخاک پرست مانند شخصی است که در روز بارانی با چتری ای تنها خود را از باران نجات دهد وبس دگر همه اگر غرق شوند بی غم است و دردی ندارد. انسان نژاد پرست ازین هم بد تر است به اینکه حتی نمی تواند با هموطنانش که از نژاد دیگر باشند پیوند ودوستی برقرار کند.

اصولاً آدمهای عقده ای که در کودکی مورد آزار قرار گرفته اند دچار حس انتقام و تنفر میشوند و درسنین بالا به افرادی خودخواه و یکدنده تبدیل میشوند، اما وقتی این افراد نیاز به قدرت دارند از جهل مردم سؤاستفاده میکنند و از آنها پلکان ترقی میسازند وبا تعریف از خودشان و امثال خودشان گروهی را تشکیل میدهند که در تمام احزاب، رسانه های خبری، پلیس، ارتش، و ادارجات نفوذ میکنند و تخم کینه و نفرت می پراکنند و دیگران را مقصر نارساییهای اقتصادی و شکستها مینامند مثل آنچه که بطور نهان در اروپای قبل از جنگ و حالا هست.

نژاد پرستی، وطن پرستی مقولاتی اند که نه باساس منطق انسانی بلکه باساس غریزه از طرف آدم هایی با انگیزه برتری جوئی وحفظ قدرت در سده های اخیربوجود آمده و تافات و زیان های جبران نا پذیری به جامعه انسانی وارد ساخته است.داشتن علاقه به قوم ،محل و زادگاه میتواند بطور نسبی وجود داشته باشد اما نمیتواند این علاقه مطلق و پایدارباقی بماند .زیرا انسان ها نه در ابتدا نژاد پرست و دارای سر زمین واحد بودهاند و در آینده چنین خواهد بود .

هیتلر هم وطن پرست بود وهم نژاد پرست وبخاطر آن دنیا را به خاک وخون کشید وموفق هم نشدمن إز کلمه پرست خوشم نمیاید باید فرهنگ نسان دوستی را یاد بگیریم وهرکس را بر اساس شایستگی علم ودانش همنوع بودن واخلاق قبول نمایم نه بر اساس رنگ وقبیله ونژاد
من به شعر شیخ سعدی بنی آدم اعضای یکدیگرند اکتفا میکنم

مرز بین وطن پرستی و نژاد پرستی را عقل و منطق مشخص می کنند.
زمانی که بحث عشق و علاقه به وطن و زادگاه جای خود را به افراط و توهین به ملل و فرهنگ و اقوام دیگر می دهد میتواند بسیار وحشتناک تر حتی توجیهی برای ریختن خون غیر خودی هم شود.تجربه تلخی که در تاریخ بشر امثال آن بسیار بوده و امروز هم در چهره جدیدتری تبدیل به تندروی های دینی و فرقه ای شده است .

مابایداین رافراموش کنیم که از کدام نژاد وتبارهستیم.ما باید به این بیاندیشیم که همه انسانیم.هیچکس بخاطررنگ بوست، زبان ، ملیت ونژاد و همچنین بخاطر داشتن تعلق به یک
موقعیت جغرافیایی خاص بردیگری برتری ندارد

به هر حال ما بایستی خودمان را با جهان مدرن هماهنگ سازیم و کینه و کدورت ها را دوربریزیم و دست دوستی به همه مردم خوب دنیا بدهیم تا صلح حکم فرما شود .بنابراین برای کسانی که آینده بهتر و زندگی سعادتمند مردم، مشغولیت ذهنی شان را تشکیل میدهد، بایستی با تمام توان خود جامعه بلوچستان  و افکار عمومی آن را از غلطیدن به دامن هرگونه تمایلات نژادپرستانه بازدارند. 

به امید روزی که روشنفکران بلوچ نژادپرستی محکوم کنند و به طور کامل، از حقوق کل انسانها طرفداری نمایند تا در آن سرزمین ، همه از هر ملیتی، بتوانند به عنوان یک شهروند برابر، در آزادی و رفاه در کنار هم زندگی کنند.